پارت 7
اینبار خودمم پشت سر جیمین رفتم و بهش علامت دادم ساکت باشه همین که در باز کرد یکی زد تو سرش و اون رو بیهوش کرد یکمی نزدیک شدم و از لای در نگاه کردم
تعجب نکردم ایملدا بود اون فقط میتونست این همه کار رو انجام بده پسر ها رو بسته بودن به صندلی و هنوز بیهوش بودن
جیا ایملدا الان چیکار کنیم میرم بیرون و شما هم پشت سرم بیاید ولی همین که در رو باز کرد من رو جلوش دید پوزخندی زدم و گفتم جایی میرفتی خانم پارک سوتی زدم که همه بادیگارد ها جمع شدن به بهشون گفتم بقیه رو بهوش بیارن و بگن استراحت کنند اینا رو هم هر کدوم صد ضربه شلاق به هر کدوم بزنند
ایملدا ویو
نه بخاطر من نه نباید این اتفاق بیفته وایستا اونا کاری نکردن
کوک پس مقصر اصلی تویی آماده ای مجازاتشون رو قبول کنی
مصمم گفتم آره
کوک ویو
این همه جرعتش قابل تصحین بود گفتم شلاق نمیخواد ولی شاید یه کار دیگه ای برام بکنی
چه کاری
اومدم جلو و برآید استایل بغلش کردم دستاش بسته بود ولی هی ول میخورد
آه بيب لازم نیست اینقدر ول بخوری شلاقت نمیزنم بجاش بردم اتاقم و روی تخت درازش دادم دستاش هنوز بسته بود و کاری نمیتونست بکنه در رو بستم و قفلش کردم بهش نزدیک شدم و روش خزیدم باند دور دهنش رو باز کردم که گفت
بلند شو از روم پسره گستاخ
من تو حالا بهم گفتی گستاخ امروز نشونت میدم کی گستاخه
بگو ببینم باکره ای
آره که چی
هوم خوبه پس قرار از دختر تبدیل به زن بشی
احمق از روم بلند شو من تا حالا هیچ بوسه ای نداشتم بعد تو چی میگی هاا
اووو پس اولین بوست هم هست
اشکال نداره اگه الان همکاری بکنی واقعا به تو هم خوش میگذره باشه
بهم نزدیک شد و.......
خماری
نمیدونم اسماتش کنم یا نه 🤔🤔
تعجب نکردم ایملدا بود اون فقط میتونست این همه کار رو انجام بده پسر ها رو بسته بودن به صندلی و هنوز بیهوش بودن
جیا ایملدا الان چیکار کنیم میرم بیرون و شما هم پشت سرم بیاید ولی همین که در رو باز کرد من رو جلوش دید پوزخندی زدم و گفتم جایی میرفتی خانم پارک سوتی زدم که همه بادیگارد ها جمع شدن به بهشون گفتم بقیه رو بهوش بیارن و بگن استراحت کنند اینا رو هم هر کدوم صد ضربه شلاق به هر کدوم بزنند
ایملدا ویو
نه بخاطر من نه نباید این اتفاق بیفته وایستا اونا کاری نکردن
کوک پس مقصر اصلی تویی آماده ای مجازاتشون رو قبول کنی
مصمم گفتم آره
کوک ویو
این همه جرعتش قابل تصحین بود گفتم شلاق نمیخواد ولی شاید یه کار دیگه ای برام بکنی
چه کاری
اومدم جلو و برآید استایل بغلش کردم دستاش بسته بود ولی هی ول میخورد
آه بيب لازم نیست اینقدر ول بخوری شلاقت نمیزنم بجاش بردم اتاقم و روی تخت درازش دادم دستاش هنوز بسته بود و کاری نمیتونست بکنه در رو بستم و قفلش کردم بهش نزدیک شدم و روش خزیدم باند دور دهنش رو باز کردم که گفت
بلند شو از روم پسره گستاخ
من تو حالا بهم گفتی گستاخ امروز نشونت میدم کی گستاخه
بگو ببینم باکره ای
آره که چی
هوم خوبه پس قرار از دختر تبدیل به زن بشی
احمق از روم بلند شو من تا حالا هیچ بوسه ای نداشتم بعد تو چی میگی هاا
اووو پس اولین بوست هم هست
اشکال نداره اگه الان همکاری بکنی واقعا به تو هم خوش میگذره باشه
بهم نزدیک شد و.......
خماری
نمیدونم اسماتش کنم یا نه 🤔🤔
۴۷.۹k
۲۸ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.