رفته بودم آمپول بزنم، یه دختره اومد آمپولمو بزنه،
رفته بودم آمپول بزنم، یه دختره اومد آمپولمو بزنه،
معلوم بود تازه کاره!
همینجوری که سرنگوگرفته بود،
لرزون لرزون اومد سمتم وگفت:
“بسم الله الرحمن الرحیم”
از ترس گفتم:
“اشهدان لااله الاالله”
انقدرخندیدکه نتونست آمپول بزنه.
خداروشکریکی دیگه اومدزد!
معلوم بود تازه کاره!
همینجوری که سرنگوگرفته بود،
لرزون لرزون اومد سمتم وگفت:
“بسم الله الرحمن الرحیم”
از ترس گفتم:
“اشهدان لااله الاالله”
انقدرخندیدکه نتونست آمپول بزنه.
خداروشکریکی دیگه اومدزد!
۲.۲k
۳۱ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.