اون تنها بود . نه اینکه به تنهایی رضایت بده! اونقدر طرد ش
اون تنها بود . نه اینکه به تنهایی رضایت بده! اونقدر طرد شده بود که دیگه توانایی هندل کردن همچین چیزایی رو نداشت. هر روز از طرف خونواده اش چیزایی رو میشنید که هرکسی نمیشنوه . نه اینکه نخواد از درداش بگه ولی نه میدونه چجوری کلمه بندی کنه نه کسیو داشت که بشنوه و نه امیدی به شنیدنشون داشت اون مثل نهنگ پنجا دو هرتسی تنها بود....
۲۹۹
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.