ویو کوک

ویو کوک
نمی خواستم بیدارش کنم خیلی قشنگ خوابیده بود ولی اعصابم خیلی خورد بود
کوک: ات پاشو
ات: ها چی ( خوابالود)
کوک: گفتم پاشو
ات: نمی خوام
کوک: ات پاشو کارت دارم
ات: دارم میگم نمی خوام
ویو من ( 😎 )
کوک میره یه سطل پر اب سرد با یخ میکنم میره میریزه رو ات ( برادر کمی ارام باش😶)
ات: جیغغغغغغغ
کوک: حقته
ات: اخه چرا
کوک: این پسره کیه
ات: دوستم
کوک: چیی
ات: بزار برات تعریف کنم
کوک: چیو
ات: گوش کن
کوک: نمی خوام
ات: گفتم گوش کن ( داد )
کوک: بگو
ات: این پسره یکی از صمیمیترین دوستامه از دبستان باهم بودیم الانم امده کره منو ببینه اصن امروز بیا باهم بریم ببینیمش
کوک: مطمئنی فقط دوستته
ات: اره من هیچوقت به تو خیانت نمیکنم
کوک ات و بغل میکنه
ات: من هنوز خوابم میاد
کوک: به من چه
ات: تو بیدارم کردی
کوک: خوب الان چیکار کنم
ات: بغلم کن و برام شعر بخون خوابم ببره ( 🥺 )
کوک: باشه کوچولو( 😂 )




تموم شد ولی احساس میکنم زیاد قشنگ نشد ولی امیدوارم خوشتون بیاد 💜🦋🗿