قسمت اول پارت 4💔Angel wings💔پارت4
در باشگاه باز شد و مشاور پایه ما وارد شد .خانم استایر همیشه کت شلوار تنشه و موهاش رو دم اسبی میبنده ولی خیلی هم خوشگل نیست:/.داد زد: خانم مینیزو..........روم رو برگردوندم و گفتم:بله خانم استایر...گفت:به چه حقی اینجایی؟ گفتم:ورزش کردن جرمه؟ گفت:اینجا باشگاه پسرونس! گفتم:که چی؟ گفت:دختر ها و پسرا حق ندارن با هم باشن!گفتم:جرمه؟ چرا من حق ندارم با یه تیم قوی تر بازی کنم دخترای ما ضعیفن تلاش نمیکنن ولی تیم کاراسونو پسران به کشوری هم رسیده ولی تیم دخترونه 1 بار به زور یه تیم رو بردن من میخوام اینجا بمونم و شما حق ندارین به من گیر بدین....مربی اوکای گفت:خانم استایر مشکلی نیست من با مدیر صحبت کردم ........سوگا گفت:خانم استایر با اینکه از هلن بزرگترم ولی خب نباید شما محرومش کنین شمامنو میشناسین حرف بیخود و بی جهت نمیزنم........استایر گفت:خیلی دارین کشش میدین اصلا مهم نیست بعدا پشیمون میشی هلن........وقتی پشتش رو کرد که بره زبونم رو آوردم بیرون و توپی که دستم بود رو کوبید زمین و جايي زدم که کاگیاما روبه روم وایساده بود و توپ محکم به صورتش خورد..........دستش رو گرفت جلوی صورتش و هیناتا درگوشم با نگرانی گفت:بدبخت شدییییی کاگیاما سرش پایین بود و آروم آروم سرش رو بالا آورد و گفت: تو با توپ زدی تو صورت من؟ و موهاشو برد عقب.....گفتم:امم ...امم چیزه....ببخخ..شیدد
قطرات خون روی صورتش نمایان شد...گفتم:ای وای کاگیاما.....از جیب شلوارم دستمال رو بیرون آوردم و به سمت کاگیاما رفتم .دستمال رو زیر بینیش گذاشتم و شروع کردم به تمیز کردم.صورتش هنوز قرمز بود.گفتم وای خدای من این قرمزی برای توپه!گفت:نه نه نه ممنون توپ نیست..هیناتا گفت:اوهو کاگیامارو ببییییین صورتش گل انداختههه...گفتم:چی؟ کاگیاما گفت:هیناتا ابله چرا چرت و پرت میگی هینا تا گفت:اگه میتونی منو بگیر سلطان زمیییین ....و هیناتا از باشگاه دوید بیرون ...کاگیاما هنوز کنار من وایساده بود و تا دید هیناتا میدوهه دوید دنبالش ...بند کفش من زیر کفش کاگیاماگیر کرده بود و وقتی دوید من محکم خوردم زمین..آیییییی کمرم درد میکنهه ناله کردم:آی خدااا حواستووو جمع کن کاگیاما... دایچی اومد سمتم و دستشو دراز کرد:بلند شو هلن...گفتم:ممنون و با کمک دایچی بلند شدم.گفت:اینا همیشه همینن ...گفتم:میدونم ولی خب شبیه پت و مت میمونن بانمکن ...صورتم داغ کرد احساس کردم دارم قرمز میشم.........نیشینویا گفت:خوبی/؟ گفتم:ووی احساس گرما میکنم..نیشینویا گفت:تازه باید گرم کنیم اون دوتا همینطوری دنبال هم بیوفتن گرم میشن ما شروع کنیم مربی؟ مربی اوکای گفت:خیل خب شروع کنیم(بقیه پارت 4 جا نمیشه این تو میزارم پست بعدی*)
قطرات خون روی صورتش نمایان شد...گفتم:ای وای کاگیاما.....از جیب شلوارم دستمال رو بیرون آوردم و به سمت کاگیاما رفتم .دستمال رو زیر بینیش گذاشتم و شروع کردم به تمیز کردم.صورتش هنوز قرمز بود.گفتم وای خدای من این قرمزی برای توپه!گفت:نه نه نه ممنون توپ نیست..هیناتا گفت:اوهو کاگیامارو ببییییین صورتش گل انداختههه...گفتم:چی؟ کاگیاما گفت:هیناتا ابله چرا چرت و پرت میگی هینا تا گفت:اگه میتونی منو بگیر سلطان زمیییین ....و هیناتا از باشگاه دوید بیرون ...کاگیاما هنوز کنار من وایساده بود و تا دید هیناتا میدوهه دوید دنبالش ...بند کفش من زیر کفش کاگیاماگیر کرده بود و وقتی دوید من محکم خوردم زمین..آیییییی کمرم درد میکنهه ناله کردم:آی خدااا حواستووو جمع کن کاگیاما... دایچی اومد سمتم و دستشو دراز کرد:بلند شو هلن...گفتم:ممنون و با کمک دایچی بلند شدم.گفت:اینا همیشه همینن ...گفتم:میدونم ولی خب شبیه پت و مت میمونن بانمکن ...صورتم داغ کرد احساس کردم دارم قرمز میشم.........نیشینویا گفت:خوبی/؟ گفتم:ووی احساس گرما میکنم..نیشینویا گفت:تازه باید گرم کنیم اون دوتا همینطوری دنبال هم بیوفتن گرم میشن ما شروع کنیم مربی؟ مربی اوکای گفت:خیل خب شروع کنیم(بقیه پارت 4 جا نمیشه این تو میزارم پست بعدی*)
۳.۶k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.