❤️🔥 مافیایی خشن من ❤️🔥
Part: 21
ات: بله
ریچارد: نه
برگشتن و به هم نگاه کردن
ات: می خوام چندتا بذارید
ریچارد: ایششششششش جهنم و ضرر بزارید
ات: آفرین پسر خوب
وقتی خرید هامون رو کردیم از مغازه زدیم بیرون و رفتیم سمت خونه
*نکته: خونه ات و ریچارد و جک با هم هست*
وقتی رسیدیم روبه ریچارد درد کردم
ات: من برم یه دوش بگیرم بعد بریم پیشش
ریچارد: اوکی.... راستی خانواده ی چانگ رو اوردیم
ات: خوبه من دیگه برم
ریچارد: اوکی برو من هم برم یه دوش بگیرم
ات: اوکی
رفتم توی اتاقم و ساک باشگاه رو پرت کردم روی تخت و رفتم حوله برداشتم و رفتم حمله یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون حوله تن پوشم رو که تا بالای زانوم بود رو پوشیدم و رفتم جلوی آینه نشستم و موهامو با حوله کوچیک خشک میکردم که ریچارد وارد اتاق شد
ریچارد: ات بیاد....
تا منو دید چشم هاش رو گرفت
ریچارد: شرمنده در نزدم
ات: ای بی نداره دستت رو بردار
ریچارد: مطمئنی
ات: اره مطمئنم بردار
ریچارد: اوکی
ات: چی کار داشتی
ریچارد: خواستم بگم بیا دیگه
ات: وایسا حاضر شم الان میام
ریچارد: اوکی پس من پایین پله ها منتظرتم
ات: باشه برو
ریچارد رفت امروز هر کس جای ریچارد بود برای اینکه بدون اجازه وارد اتاق من شده بود می کشتمش اما ریچارد مثل برادری میمونه که ندارم از فکر اومدم بیرون رفتم سمت کمد درش رو باز کردم و دنبال لباس مناسب گشتم و بالاخره پیدا کردم نیم تنه مشکی آستین دار و یه دامن کوتاه مشکی ست پوشیدم موهام رو شونه زدم و دورم ریختم رفتم سراغ کمد کفش هام یه پوتین پاشنه بلند ساقدار که چسب داشت پوشیدم
(عکس ها رو میزارم اما کفش یکم پاشنه کوتاه تره😉) یک گوشواره قلب مشکی کوچیک برداشتم و گوشم کردم از اتاق خارج شدم و از پله ها پایین رفتم
ویو ریچارد
پایین منتظر ات بودم و داشتم به اون لحظه فکر میکردم ات واقعاً هیکل خوبی داره توی فکر بودم که با صدای کفش پاشنه داری که داشت از پله ها پایین میومد به خودم اومدم و برگشتم وقتی برگشتم دهنم باز موند ات واقعاً جذاب شده بود
ات: من اومدم
ریچارد وای ات چه جذاب شدی
ات: بودم (مغرور😏)
ریچارد:.....
شرط پارت ۲۲ پارت قبل و این باید شرط هاشور کامل بشه
شرط
لایک: ۲٠
کامنت: ۲٠
😉
ات: بله
ریچارد: نه
برگشتن و به هم نگاه کردن
ات: می خوام چندتا بذارید
ریچارد: ایششششششش جهنم و ضرر بزارید
ات: آفرین پسر خوب
وقتی خرید هامون رو کردیم از مغازه زدیم بیرون و رفتیم سمت خونه
*نکته: خونه ات و ریچارد و جک با هم هست*
وقتی رسیدیم روبه ریچارد درد کردم
ات: من برم یه دوش بگیرم بعد بریم پیشش
ریچارد: اوکی.... راستی خانواده ی چانگ رو اوردیم
ات: خوبه من دیگه برم
ریچارد: اوکی برو من هم برم یه دوش بگیرم
ات: اوکی
رفتم توی اتاقم و ساک باشگاه رو پرت کردم روی تخت و رفتم حوله برداشتم و رفتم حمله یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون حوله تن پوشم رو که تا بالای زانوم بود رو پوشیدم و رفتم جلوی آینه نشستم و موهامو با حوله کوچیک خشک میکردم که ریچارد وارد اتاق شد
ریچارد: ات بیاد....
تا منو دید چشم هاش رو گرفت
ریچارد: شرمنده در نزدم
ات: ای بی نداره دستت رو بردار
ریچارد: مطمئنی
ات: اره مطمئنم بردار
ریچارد: اوکی
ات: چی کار داشتی
ریچارد: خواستم بگم بیا دیگه
ات: وایسا حاضر شم الان میام
ریچارد: اوکی پس من پایین پله ها منتظرتم
ات: باشه برو
ریچارد رفت امروز هر کس جای ریچارد بود برای اینکه بدون اجازه وارد اتاق من شده بود می کشتمش اما ریچارد مثل برادری میمونه که ندارم از فکر اومدم بیرون رفتم سمت کمد درش رو باز کردم و دنبال لباس مناسب گشتم و بالاخره پیدا کردم نیم تنه مشکی آستین دار و یه دامن کوتاه مشکی ست پوشیدم موهام رو شونه زدم و دورم ریختم رفتم سراغ کمد کفش هام یه پوتین پاشنه بلند ساقدار که چسب داشت پوشیدم
(عکس ها رو میزارم اما کفش یکم پاشنه کوتاه تره😉) یک گوشواره قلب مشکی کوچیک برداشتم و گوشم کردم از اتاق خارج شدم و از پله ها پایین رفتم
ویو ریچارد
پایین منتظر ات بودم و داشتم به اون لحظه فکر میکردم ات واقعاً هیکل خوبی داره توی فکر بودم که با صدای کفش پاشنه داری که داشت از پله ها پایین میومد به خودم اومدم و برگشتم وقتی برگشتم دهنم باز موند ات واقعاً جذاب شده بود
ات: من اومدم
ریچارد وای ات چه جذاب شدی
ات: بودم (مغرور😏)
ریچارد:.....
شرط پارت ۲۲ پارت قبل و این باید شرط هاشور کامل بشه
شرط
لایک: ۲٠
کامنت: ۲٠
😉
۹.۹k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.