(Part.10)
کوک*ویو
کوک:نگو ا/ت.
ا/ت:ساکت شو.
اومد.
و جیمین از سرش خیلی خیلی خون میومد.
ا/ت گفت
ا/ت:کجا ببیریمش
کوک:بیمارستان نمیتونیم.
ا/ت:چیکار کنیم یعنی.
کوک:نمیدونم.
ا/ت:بیاریمش خونه من.
اونجا حالش رو خوب میکنم.
کوک:باشه.
سریع سوار ماشین شدیم.
رفتیم خونه ا/ت.
جیمین رو بردیم تو اتاق ا/ت.
ا/ت*ویو
جیمین رو بردیم تو اتاق خودم.
بعدشم.
به دکتر زنگ زدم بیاد.
بعد۱۰ دقیقه اومد.
رفت تو اتاقم.
بعد ۱۵دقیقه.
اومد و گفت
دکتر:پانسمانش کردم ولی بخاطر اینکه به سرش ضربه بدی خورده دیر پا میشه احتمالش فردا صبح یا ظهر.
بعداز اینکه دکتر رفت.
کوک گفت
کوک:من برم؟
ا/ت:برو ولی من این وسط گیر افتادم.
کوک:معذرت میخوام ا/ت نمیدونم چطوری دلت رو به دست بیارم.
ا/ت:از اینجا برو.
کوک:باشه.
و رفتش.
ادامه دارد.
شرط:
فالور:180
لایک:30
مطلب:15
کوک:نگو ا/ت.
ا/ت:ساکت شو.
اومد.
و جیمین از سرش خیلی خیلی خون میومد.
ا/ت گفت
ا/ت:کجا ببیریمش
کوک:بیمارستان نمیتونیم.
ا/ت:چیکار کنیم یعنی.
کوک:نمیدونم.
ا/ت:بیاریمش خونه من.
اونجا حالش رو خوب میکنم.
کوک:باشه.
سریع سوار ماشین شدیم.
رفتیم خونه ا/ت.
جیمین رو بردیم تو اتاق ا/ت.
ا/ت*ویو
جیمین رو بردیم تو اتاق خودم.
بعدشم.
به دکتر زنگ زدم بیاد.
بعد۱۰ دقیقه اومد.
رفت تو اتاقم.
بعد ۱۵دقیقه.
اومد و گفت
دکتر:پانسمانش کردم ولی بخاطر اینکه به سرش ضربه بدی خورده دیر پا میشه احتمالش فردا صبح یا ظهر.
بعداز اینکه دکتر رفت.
کوک گفت
کوک:من برم؟
ا/ت:برو ولی من این وسط گیر افتادم.
کوک:معذرت میخوام ا/ت نمیدونم چطوری دلت رو به دست بیارم.
ا/ت:از اینجا برو.
کوک:باشه.
و رفتش.
ادامه دارد.
شرط:
فالور:180
لایک:30
مطلب:15
۳۵.۳k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.