حمایتا خیلیی کمه اینجوری پیش بره دیگه براتون نمیزارم
Part° 13
° ویو ا/ت °
سریع لباس پوشیدم و یه ارایش ملایم کردم و موهامو اتو کشیدم و یه عطر شیرین خنک هم زدم و رفتم پایین..
+عه چرا شماها نرفتین
$¢÷×_منتظر تو بودیم
¢چه همزمان 😂
+مرسی از این که منتظرم بودید
بریم دیرمون شد
+تهیونگ امروز کار مهمی ک نداری؟
_ن.. چطور؟
+پس لطفا با من بیا بریم شرکت بعد جلسه باید درمورد کار صحبت کنیم
_اوک
+املیا خیلی ببخشید برات یه تاکسی میگیرم ببرتت هتل
$اشکال نداره عزیزم برو ب کارت برس
¢کدوم هتل اقامت دارید؟
$هتل...*(خودتون یه چیزی فرض کنید)
¢من میرسونمتون.. سر راهمه(ارع جون عمت)
$اوکی ممنون
+خب دیگه خدافظ
×بای
÷میبینمتون
$¢_خدافظ
سوار ماشین شدم و حرکت کردم به سمت شرکت و تهیونگ هم دنبالم میومد
(پرش زمانی به شرکت)
از ماشین پیاده شدم و ریموتو دادم به نگهبان و رفتم داخل به ساعت نگاه کردم دیدم 8:53 قدم هامو تند کردم و رسیدم به اسانسور.. دکمه رو فشار دادم و منتظر بودم تا در بسته بشه که یک دست مانع بسته شدنش شد..در باز شد و تهیونگ اومد داخل دستاشو تو جیب شلوارش گذاشت و کنارم ایستاده و به میله تکیه داد.. سکوت رو شکستم و گفتم...
+ببخشید که وقتتو گرفتم خواستم هم تو جلسه امروز حضور داشته باشی و هم محصولاتی که میخوامو سفارش بدم
_اوکی مسئله ای نیست
رسیدیم طبقه ی 63 و در اسانسور باز شد.. همینطور که به سمت دفترم قدم بر میداشتم به منشی گفتم..
+اقای جئون اومدند؟
منشی: بله تو اتاق منتظر شما هستند
+ازشون پذیرایی کردی؟
منشی: گفتن منتظر شما میمونند
+اوک مرسی
در اتاقو اروم باز کردم و وارد اتاق شدیم...
(علامت جئون #) (جئون خودمونه😆)
+سلام خیلی خوش اومدید(دستم رو ب سمتش دراز کردم و دست دادم)
#سلام خیلی ممنون
_سلام
به سمت میزم قدم برداشتم و روی صندلی نشستم و گفتم..
+اقای جئون چی میل دارید بگم براتون بیارند؟
#قهوه ساده لطفا
+اقای کیم شما چی میل دارید؟
_موکا لطفا
تلفن رو برداشتم و با منشیم تماس گرفتم...
+یه آیس امریکانو یه موکا و یه قهوه ساده لطفا بیار اتاقم... تلفنو قطع کردم
+خب اقای جئون بفرمایید گوش میدم....
______________________________
پایان پارت 13
شرط
لایک 35
کامنت 40
° ویو ا/ت °
سریع لباس پوشیدم و یه ارایش ملایم کردم و موهامو اتو کشیدم و یه عطر شیرین خنک هم زدم و رفتم پایین..
+عه چرا شماها نرفتین
$¢÷×_منتظر تو بودیم
¢چه همزمان 😂
+مرسی از این که منتظرم بودید
بریم دیرمون شد
+تهیونگ امروز کار مهمی ک نداری؟
_ن.. چطور؟
+پس لطفا با من بیا بریم شرکت بعد جلسه باید درمورد کار صحبت کنیم
_اوک
+املیا خیلی ببخشید برات یه تاکسی میگیرم ببرتت هتل
$اشکال نداره عزیزم برو ب کارت برس
¢کدوم هتل اقامت دارید؟
$هتل...*(خودتون یه چیزی فرض کنید)
¢من میرسونمتون.. سر راهمه(ارع جون عمت)
$اوکی ممنون
+خب دیگه خدافظ
×بای
÷میبینمتون
$¢_خدافظ
سوار ماشین شدم و حرکت کردم به سمت شرکت و تهیونگ هم دنبالم میومد
(پرش زمانی به شرکت)
از ماشین پیاده شدم و ریموتو دادم به نگهبان و رفتم داخل به ساعت نگاه کردم دیدم 8:53 قدم هامو تند کردم و رسیدم به اسانسور.. دکمه رو فشار دادم و منتظر بودم تا در بسته بشه که یک دست مانع بسته شدنش شد..در باز شد و تهیونگ اومد داخل دستاشو تو جیب شلوارش گذاشت و کنارم ایستاده و به میله تکیه داد.. سکوت رو شکستم و گفتم...
+ببخشید که وقتتو گرفتم خواستم هم تو جلسه امروز حضور داشته باشی و هم محصولاتی که میخوامو سفارش بدم
_اوکی مسئله ای نیست
رسیدیم طبقه ی 63 و در اسانسور باز شد.. همینطور که به سمت دفترم قدم بر میداشتم به منشی گفتم..
+اقای جئون اومدند؟
منشی: بله تو اتاق منتظر شما هستند
+ازشون پذیرایی کردی؟
منشی: گفتن منتظر شما میمونند
+اوک مرسی
در اتاقو اروم باز کردم و وارد اتاق شدیم...
(علامت جئون #) (جئون خودمونه😆)
+سلام خیلی خوش اومدید(دستم رو ب سمتش دراز کردم و دست دادم)
#سلام خیلی ممنون
_سلام
به سمت میزم قدم برداشتم و روی صندلی نشستم و گفتم..
+اقای جئون چی میل دارید بگم براتون بیارند؟
#قهوه ساده لطفا
+اقای کیم شما چی میل دارید؟
_موکا لطفا
تلفن رو برداشتم و با منشیم تماس گرفتم...
+یه آیس امریکانو یه موکا و یه قهوه ساده لطفا بیار اتاقم... تلفنو قطع کردم
+خب اقای جئون بفرمایید گوش میدم....
______________________________
پایان پارت 13
شرط
لایک 35
کامنت 40
۷.۶k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.