به نظرت عیب داره؟💜💫
به نظرت عیب داره؟💜💫
پارت 13💜💫
ویو جونگکوک
دیدم ا/ت افتاده زمین با اعضا همه دوییدیم سمتش
_ا/ت ا/تتتتتت ا/ت جان پاشو چی شد ا/تتتتتت(داد و استرس و نگرانی)
+خ..و.بم
_ا/ت چی شد؟
+ن..نم.ی.دونم
_یه بطری آب بدید
+بچه ها کوشن؟
_هیچی تو که قش کردی آرمی ها سر صدا کردن رفتن اون رو پوشش بدن
+ا.ها
_پاشو پاشو بریم پشت صحنه
+باشه
تهیونگ:چی شد ا/ت حالت خوبه؟
+خوبم ممنون
_تهیونگ من ا/ت رو میبرم پشت صحنه تا شما بیایید
تهیونگ:باشه
_بریم ا/ت
رفتیم پشت صحنه استف ها به ا/ت کمک کردن لباس هاشو عوض کرد(اسلاید 2) منم عوض کردم با یه لباس راحت تر که اعضا هم اومدن همه دونه دونه حال ا/ت رو میپرسیدن که گفتم
_آقایون لباس هاتون رو عوض بریم همه خسته ایم
شوگا:راست میگه خوابم میادددد
با این حرف شوگا همه زدیم زیر خنده همه لباس هاشون رو عوض کردن رفتیم تو ون من ا/ت و تهیونگ اون ته ون نشستیم جلومون شوگا جیهوپ جیمین بودن جلوی اونا جین بود که کنار راننده نشسته بود و راننده هم نامجون بود نیم ساعت تو راه بودیم کل راه یک ساعت و نیم بود الان ساعت ۱۲ شب بود ا/ت سرش رو گذاشته بود رو شونه ام و خوابیده بود بیچاره تو این دنس خیلی سخت کار کرده بود
آنقدر با خودم حرف زدم که رسیدیم
دلم نیومد ا/ت رو بیدار کنم پس برآید استایل بغلش کردم بردم
اتاقش گذاشتم رو تخت که گوشه لباسم رو گرفت
+نرو میترسم
_لازم نیست بترسی من همیشه پیشتم
معلوم بود خوابه و تو خواب داره التماس میکنه بمونم
منم نشستم پایین تختش دستم رو تختش بود که یهو گرمی رو،رو دستم حس کردم سر آوردم بالا که دیدم ا/ت عین عروسک دستم رو بغل کرده خنده ام گرفته بود که یهو در باز شد
پارت 13💜💫
ویو جونگکوک
دیدم ا/ت افتاده زمین با اعضا همه دوییدیم سمتش
_ا/ت ا/تتتتتت ا/ت جان پاشو چی شد ا/تتتتتت(داد و استرس و نگرانی)
+خ..و.بم
_ا/ت چی شد؟
+ن..نم.ی.دونم
_یه بطری آب بدید
+بچه ها کوشن؟
_هیچی تو که قش کردی آرمی ها سر صدا کردن رفتن اون رو پوشش بدن
+ا.ها
_پاشو پاشو بریم پشت صحنه
+باشه
تهیونگ:چی شد ا/ت حالت خوبه؟
+خوبم ممنون
_تهیونگ من ا/ت رو میبرم پشت صحنه تا شما بیایید
تهیونگ:باشه
_بریم ا/ت
رفتیم پشت صحنه استف ها به ا/ت کمک کردن لباس هاشو عوض کرد(اسلاید 2) منم عوض کردم با یه لباس راحت تر که اعضا هم اومدن همه دونه دونه حال ا/ت رو میپرسیدن که گفتم
_آقایون لباس هاتون رو عوض بریم همه خسته ایم
شوگا:راست میگه خوابم میادددد
با این حرف شوگا همه زدیم زیر خنده همه لباس هاشون رو عوض کردن رفتیم تو ون من ا/ت و تهیونگ اون ته ون نشستیم جلومون شوگا جیهوپ جیمین بودن جلوی اونا جین بود که کنار راننده نشسته بود و راننده هم نامجون بود نیم ساعت تو راه بودیم کل راه یک ساعت و نیم بود الان ساعت ۱۲ شب بود ا/ت سرش رو گذاشته بود رو شونه ام و خوابیده بود بیچاره تو این دنس خیلی سخت کار کرده بود
آنقدر با خودم حرف زدم که رسیدیم
دلم نیومد ا/ت رو بیدار کنم پس برآید استایل بغلش کردم بردم
اتاقش گذاشتم رو تخت که گوشه لباسم رو گرفت
+نرو میترسم
_لازم نیست بترسی من همیشه پیشتم
معلوم بود خوابه و تو خواب داره التماس میکنه بمونم
منم نشستم پایین تختش دستم رو تختش بود که یهو گرمی رو،رو دستم حس کردم سر آوردم بالا که دیدم ا/ت عین عروسک دستم رو بغل کرده خنده ام گرفته بود که یهو در باز شد
۱۰.۴k
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.