تک پارتی ته
وقتی فقط استادت بود و....
«ته»
امروز برای رفتن به جلسه امتحان کلی کار
داشتم کارامو انجام دادم ورقه های امتحان
رو ورداشتم حرکت کردم سمت دانشگاه
.
.
«ات»
امروز امتحان داشتیم راستش
من از استان خیلی خشم امده
احساس میکنم عاشقش شدم
رفتم امده شدم اسنپ گرفتم
رفتم دانشگاه رسیدم دیدم استاد هنوز
نیومده بعد 10 مین وارد کلاس شد
.
.
«ته»
ورقه هارو بهشون دادم
من یه حس عجبی به ات دارم
هی میخوام بش بگم ولی نمیتونم
وقتی دیدم داره مینویسه یه مراقب گذاشتم
خدم رفتم داخل دفتر
.
.
«ات»
امتحان تموم شد ورقه رو دادم
وقتی می خواستم برم دیدم استاد با
ماشینش بوق زد برام
رفتم جلو تر سوار شدم
.
.
«مکالشون»
ته. سوار شو ات
ات. ن ممنون استاد خودم میرم
ته. بشین کارت دارم
.
.
«ته»
همه چی رو بش گفتم
اونم گفت بهم همین حسو داره
پس تصمیم گرفتم نامزد شیم
.
.
«4 ماه بعد»
الان روز عروسی من و ات هستش
راستش خیلی بابت این فرشته از
خدا ممنونم
.
.
✩.・*:。≻───── ⋆♡⋆ ─────.•*:。✩
پایان:)
میدونم خوب نشد ولی بازم حمایت کنید:)
بعدی از کی باشه؟
«ته»
امروز برای رفتن به جلسه امتحان کلی کار
داشتم کارامو انجام دادم ورقه های امتحان
رو ورداشتم حرکت کردم سمت دانشگاه
.
.
«ات»
امروز امتحان داشتیم راستش
من از استان خیلی خشم امده
احساس میکنم عاشقش شدم
رفتم امده شدم اسنپ گرفتم
رفتم دانشگاه رسیدم دیدم استاد هنوز
نیومده بعد 10 مین وارد کلاس شد
.
.
«ته»
ورقه هارو بهشون دادم
من یه حس عجبی به ات دارم
هی میخوام بش بگم ولی نمیتونم
وقتی دیدم داره مینویسه یه مراقب گذاشتم
خدم رفتم داخل دفتر
.
.
«ات»
امتحان تموم شد ورقه رو دادم
وقتی می خواستم برم دیدم استاد با
ماشینش بوق زد برام
رفتم جلو تر سوار شدم
.
.
«مکالشون»
ته. سوار شو ات
ات. ن ممنون استاد خودم میرم
ته. بشین کارت دارم
.
.
«ته»
همه چی رو بش گفتم
اونم گفت بهم همین حسو داره
پس تصمیم گرفتم نامزد شیم
.
.
«4 ماه بعد»
الان روز عروسی من و ات هستش
راستش خیلی بابت این فرشته از
خدا ممنونم
.
.
✩.・*:。≻───── ⋆♡⋆ ─────.•*:。✩
پایان:)
میدونم خوب نشد ولی بازم حمایت کنید:)
بعدی از کی باشه؟
۱۶.۵k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.