for you
part¹⁴
کوک:دختر خالمی"سرد"
ات:الان اون اینجاست"بغض-ذوق"
ریوجین:اره بیا بریم جلو ببینیش
رفتن جلو
جینا:توجه ات و کوک خیلی تغییر کردن الان همدیگر رو نمیشناس
ماری:پس کیو دوست داری
کوک:همونی که تو بیمارستان بهت نشون دادم
ریوجین:دیدی دوستت داره"اروم"
ات:ولی اون دروغ میگه"بغض-اروم"
ریوجین:کوک یه سوال تو اگر اون دخترو ببینی چیکار میکنی از نظرت دوستت داره
کوک:برام مهم نیست من اونو دوست دارم و اگر ببینمش از ته دل بهش میگم عاشقشم
سومی:ولی اگر اون عاشقت نباشه
کوک:مهم نیست با عشق یه طرفم زندگی میکنم"خنده"
ات:سومی نونا من یه لحظه میرم و الان میام"اروم"
ات رفت
کوک:این کی بود کنارت نونا
ریوجین:دوستم
ات:من اومدم"خنده"
کوک:چرا اومده تولد من
دوهیون:خاله ات کمک اینا الان منو میکشن"داد"
کوک:خاله اتش کو
دوهیون:اینه دیگه پیش مامانمه دیگه"خنده"
اعضا به همراه زناشون:سورپرایز اینم کادو ما
ات:من کادو هستم"تعجب-اشک شوق"
کوک:دلم برات تنگ شده بود"اتو بغل کرد"
همه:واو اومایگاد
ات:منم همینطور"خنده"
ماری:ایش این اومد شوهرمو دزدید
هانول:بفهم چی میگی
کوک:یه سوال ات تو هنوز منو دوستم داری اصلا تو بهم نگفتی دوستم داری
ات:الان بهت بگم
کوک:بگو
ات:منم دوستت دارم"خنده"
کوک:ولی من عاشقتم"اتو بوسید"
تروریست:همه دستا بالا
همه:چیشد
تروریست:اینجا در حال ترور شدنه
سوا:ای اهمق تو که سوتی دادی
یارو:ببخشید خواهر
سوا:اشکالی نداره سانمی خب جئون میبینم از فرانسه برای دیدن عشقت اومدی کره
کوک:سوااااااااااااا
ات:تو کیی"جدی"
سوا:نترس من دوستشم
کوک:ببین سوا این همون دختریه که تو این دوسال حتی یک ثانیه هم نشد که برات ازش نگفتم
سوا:پس تو همونی هستی که بخاطر کوک رو مخ ما را رفت
ات:چی"تعجب"
سانمی:بچه ها میخوام یه تیر به عشق جئون بزنم تیراش الکیه زنده میمونه"تیر زد"
سوا:واقعا تیراش الکیه گوش نکنین به حرفش
ات:چی شد
کوک:اخ داشتم میمیردم
جینا:من وارد شدم خب دیگه این دو گل ما باهم ازدواج میکنن و به خوبی و خوشی زندگی میکنن داستان ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید
پایان🌌🐨🐻❄️🐱🐿️🐥🐻🐰
کوک:دختر خالمی"سرد"
ات:الان اون اینجاست"بغض-ذوق"
ریوجین:اره بیا بریم جلو ببینیش
رفتن جلو
جینا:توجه ات و کوک خیلی تغییر کردن الان همدیگر رو نمیشناس
ماری:پس کیو دوست داری
کوک:همونی که تو بیمارستان بهت نشون دادم
ریوجین:دیدی دوستت داره"اروم"
ات:ولی اون دروغ میگه"بغض-اروم"
ریوجین:کوک یه سوال تو اگر اون دخترو ببینی چیکار میکنی از نظرت دوستت داره
کوک:برام مهم نیست من اونو دوست دارم و اگر ببینمش از ته دل بهش میگم عاشقشم
سومی:ولی اگر اون عاشقت نباشه
کوک:مهم نیست با عشق یه طرفم زندگی میکنم"خنده"
ات:سومی نونا من یه لحظه میرم و الان میام"اروم"
ات رفت
کوک:این کی بود کنارت نونا
ریوجین:دوستم
ات:من اومدم"خنده"
کوک:چرا اومده تولد من
دوهیون:خاله ات کمک اینا الان منو میکشن"داد"
کوک:خاله اتش کو
دوهیون:اینه دیگه پیش مامانمه دیگه"خنده"
اعضا به همراه زناشون:سورپرایز اینم کادو ما
ات:من کادو هستم"تعجب-اشک شوق"
کوک:دلم برات تنگ شده بود"اتو بغل کرد"
همه:واو اومایگاد
ات:منم همینطور"خنده"
ماری:ایش این اومد شوهرمو دزدید
هانول:بفهم چی میگی
کوک:یه سوال ات تو هنوز منو دوستم داری اصلا تو بهم نگفتی دوستم داری
ات:الان بهت بگم
کوک:بگو
ات:منم دوستت دارم"خنده"
کوک:ولی من عاشقتم"اتو بوسید"
تروریست:همه دستا بالا
همه:چیشد
تروریست:اینجا در حال ترور شدنه
سوا:ای اهمق تو که سوتی دادی
یارو:ببخشید خواهر
سوا:اشکالی نداره سانمی خب جئون میبینم از فرانسه برای دیدن عشقت اومدی کره
کوک:سوااااااااااااا
ات:تو کیی"جدی"
سوا:نترس من دوستشم
کوک:ببین سوا این همون دختریه که تو این دوسال حتی یک ثانیه هم نشد که برات ازش نگفتم
سوا:پس تو همونی هستی که بخاطر کوک رو مخ ما را رفت
ات:چی"تعجب"
سانمی:بچه ها میخوام یه تیر به عشق جئون بزنم تیراش الکیه زنده میمونه"تیر زد"
سوا:واقعا تیراش الکیه گوش نکنین به حرفش
ات:چی شد
کوک:اخ داشتم میمیردم
جینا:من وارد شدم خب دیگه این دو گل ما باهم ازدواج میکنن و به خوبی و خوشی زندگی میکنن داستان ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید
پایان🌌🐨🐻❄️🐱🐿️🐥🐻🐰
۵.۶k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.