(پارت۷۰)
جونگ کوک در زد و وارد شد...
شوگا با چشم های بسته روی تخت دراز کشیده بود و تنها چیزی که شنیده میشد صدای ضربان قلبش بود__\/_\/_♡_\/__.
جونگ کوک خیلی آروم گفت:هیونگ...
شوگا به سختی چشم هاش رو تا نیمه باز کرد و گفت:جو..نگ کوکا..اومدی..
جونگ کوک:مگه میشه نیام؟؟حالت خوبه؟
شوگا:خ..وبم فق..فقط یکم د..درد دارم.
جونگ کوک دست شوگارو گرفت و:خیلی قوی هستی هیونگ عمل سختی داشتی.
شوگا لبخند زد...
شوگا:امروز..امروز با..ا/ت ق..قرار بود ت..تمرین ک..کنیم و..ولی م..من بد قولی ک..کردم.
جونگ کوک:نه این فقط یه اتفاق بود که از اون خبر نداشتی راستی ا/ت هم اینجاست!
شوگا:و..واقعا؟ب..به خاطر م..من اومده..دوست ن..داشتم نگران..بشه..
ا/ت وارد اتاق شد...
شوگا:ا/ت..اومدی.
ا/ت:شوگا!
بعد اومد و کنار تختش نشست...
ا/ت:حالت خوبه؟؟
شوگا:ازت..معذرت..می..میخوام ا/ت..
ا/ت:برای چی؟؟
شوگا:ا..مروز..قرار..بود..ت..تمرین کنیم.
ا/ت:نه نه نه اصلا حرفش هم نزن سلامتیت از همه چیز واجب تره!
شوگا:(لبخند زد)مم..ممنونم..که اومدی.
ا/ت:(لبخند زد)و بعد دست شوگا رو توی دستش گرفت.
جونگ کوک:چیزی نمیخوای؟؟
شوگا:ن..نه فع..فعلا باید ا..استراحت ک..کنم..
دکتر وارد اتاق شد...
اطلاعات شوگا رو بررسی کرد و گفت:عمل سختی داشتین آقای مین باید استراحت کنین و تا یک ماه نباید کار زیادی انجام بدین و توی استراحت مطلق باشین.
جونگ کوک:اشکالی نداره!من کمکت میکنم هیونگ!
بعد یه نگاه به ا/ت کرد...
ا/ت:منم همینطور!
جونگ کوک:تا یک ماه همه کارهات با خودمه!اصلا نگران هیچی نباش!
جونگ کوک:ام..ببخشید کی مرخص میشه؟
دکتر:فردا شب دوباره بررسی میکنیم اگر مشکلی نبود مرخص میشه.
و بعد از کمی معاینه از اتاق بیرون رفت...
شوگا با چشم های بسته روی تخت دراز کشیده بود و تنها چیزی که شنیده میشد صدای ضربان قلبش بود__\/_\/_♡_\/__.
جونگ کوک خیلی آروم گفت:هیونگ...
شوگا به سختی چشم هاش رو تا نیمه باز کرد و گفت:جو..نگ کوکا..اومدی..
جونگ کوک:مگه میشه نیام؟؟حالت خوبه؟
شوگا:خ..وبم فق..فقط یکم د..درد دارم.
جونگ کوک دست شوگارو گرفت و:خیلی قوی هستی هیونگ عمل سختی داشتی.
شوگا لبخند زد...
شوگا:امروز..امروز با..ا/ت ق..قرار بود ت..تمرین ک..کنیم و..ولی م..من بد قولی ک..کردم.
جونگ کوک:نه این فقط یه اتفاق بود که از اون خبر نداشتی راستی ا/ت هم اینجاست!
شوگا:و..واقعا؟ب..به خاطر م..من اومده..دوست ن..داشتم نگران..بشه..
ا/ت وارد اتاق شد...
شوگا:ا/ت..اومدی.
ا/ت:شوگا!
بعد اومد و کنار تختش نشست...
ا/ت:حالت خوبه؟؟
شوگا:ازت..معذرت..می..میخوام ا/ت..
ا/ت:برای چی؟؟
شوگا:ا..مروز..قرار..بود..ت..تمرین کنیم.
ا/ت:نه نه نه اصلا حرفش هم نزن سلامتیت از همه چیز واجب تره!
شوگا:(لبخند زد)مم..ممنونم..که اومدی.
ا/ت:(لبخند زد)و بعد دست شوگا رو توی دستش گرفت.
جونگ کوک:چیزی نمیخوای؟؟
شوگا:ن..نه فع..فعلا باید ا..استراحت ک..کنم..
دکتر وارد اتاق شد...
اطلاعات شوگا رو بررسی کرد و گفت:عمل سختی داشتین آقای مین باید استراحت کنین و تا یک ماه نباید کار زیادی انجام بدین و توی استراحت مطلق باشین.
جونگ کوک:اشکالی نداره!من کمکت میکنم هیونگ!
بعد یه نگاه به ا/ت کرد...
ا/ت:منم همینطور!
جونگ کوک:تا یک ماه همه کارهات با خودمه!اصلا نگران هیچی نباش!
جونگ کوک:ام..ببخشید کی مرخص میشه؟
دکتر:فردا شب دوباره بررسی میکنیم اگر مشکلی نبود مرخص میشه.
و بعد از کمی معاینه از اتاق بیرون رفت...
۹.۱k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.