I wish I never saw it. (پارت 25)

بدون اینکه دکمه های پیرنشو باز کنه دوطرف لباسشو گرفت کشید تمام دکمه ها ریخت زمین لباسو پرت کرد زمین روم خیمه زد سرشو تو گردنم فرو کرد نفس عمیقی کشید  مور مورم شد لبای داغشو گذاشت رو گردنم محکم گاز میگفت اهی از دهنم خرارج شد رفت سمت ترقوه هام حرفه ای مک میزدو گاز میگرفتو جای ک*س مارکارو خیس میبوسید سی*نه مو گرفت تو دستش سفت چنگشون میزد

جیمین: اوووم... چه س*نه های نرمی داری بیبی

یکیشو کرد تو دهنش داشتم تحریک میشدم ناله هام شروع شد با وله میخور دستشو رو شکمو پهلوهام میکشید بدون اینکه بفهمم، دیدم شلوار پام نیست خودشم کاملا لوخته داشتم بهش نیاز پیدا میکردم من این مردو میخواستم ناله هام از سره نیاز بلندتر شدن

جیمین: همینه بیبی... بیشتر برام ناله کن

جیمین: ددی میخوادت

جیمین: اه... چه سو*اخ تنگی داری بیبی

حرفای شهوت انگیزشو هر چند دقیقه می گفت با فرو رفتگی چیزی توم جیغ بلندی از درد زدم لباشو محکم کبوند رو لبم یک دقیقه نشد شروع کرد تلمیه زدن از درد زیاد فقط گریه میکردم

ت ا: جیمین هق

جیمین: جانم اه

ت ا: درد دارم...هق... خواهش میکنم هق هق


جیمین: اه... تحمل کن عزیزم... اه...

بعد نیم ساعت
یهو لذت خاصی بهم القا شد جیمین توم کام کرد بایه ناله مردونه ازم کشید بیرون خودشو رو تخت پرت کرد

خودمو مثل جنین جمع کردم دلدرد بدی گرفته بودم اشک میریختم

لایک کامنت یادت نره🥲