پرستار p:5
ا.ت:*خجالت*ممنونم
پرش زمانی بعد صبحانه...
تهیونگ:بعد از صبحونه از ا. ت تشکر کردم و هان رو بغل کردم
:عزیزم بیا بریم حموم اب بازی
هان:باشهه ولی مامانم باید بیاد
ته و ا.ت:چیی؟؟
هان*اگه دوتاتون نیاید من حموم نمیامممم*جیغ
تهیونگ:باشه هیس اروم باش *به ا.ت نگاه سوالی میکنه
ا.ت:مشکلی نیست کمکتون میکنم
_ممنون
ته:وارد حموم شدیم اب رو پر از وان کردم و لباسای هان رو دراوردم و گذاشتمش تو وان
_میشه لطفا اون شامپو رو بهم بدید؟ *به ات اشاره میکنه
+اوه حتما*به سمت شامپو رفت و دادش دست تهیونگ
تهیونگ نزدیک هان رفت و خواست موهاش رو بشوره که هان با دستاش به سمت تهیونگ اب ریخت
تهیونگ:هان داری چکار میکنی؟؟ لباسام خیس شدد
هان:*خنده*خب درشون بیار
ته:تو یه شیطانیی هاان*دستشو سمت تیشرتش برد و اون رو دراورد و بدن فاکینگ هاتشو به نمایش، گذاشت
ا.ت:وقتی تیشرتش رو در اورد ناخوداگاه به بدن هاتش خیره شدم. فاک سیکس پک و شونه های پهنش....
بعد چند ثانیه سرم رو انداختن پایین و سرخ شدم
تهیونگ:متوجه ا.ت شدم که خجالت کشید و سرخ شد لبخندی به کیوتیش زدم
هان:مامانی بیا اینجا
ات:چرا؟ میخوای خیسم کنی؟؟
هان:نهه نمیکنم بیا
ا.ت:با تردید رفتم نزدیکش. جانم؟
هان:یهو شروع کرد اب پاشیدن رو ا.ت
ا.ت*جیغ زد خواست فرار کنه که پاش سر خورد و خواست بیوفته زمین که تهیونگ سریع کمرش رو گرفت و ا.ت برا حفظ تعادل دستش رو دور گردن تهیونگ انداخت
صورت هاشون با هم چند میلی متر فاصله داشتن و نفس های داغشون بهم میخورد
تهیونگ ویو:
ا.ت خواست بخوره زمین که کمرش رو گرفتم
تیشرت نازک سفیدش خیس شده بود و به تنش چسبیده بود و بدن زیباش رو به نمایش گذاشته بود چند ثانیه به بدنش زل زدم و بعد جدا شدم
ا.ت*سرخ شدن*م.. ممنون
هان :عررر بابا ته مامانو بغل کردد*ذووق
ا.ت*تعجب*! چی؟؟ نه ببین...
هان:*جییغ
تهیونگ*خنده*
ا.ت:پوکر بهش نگاه کرد*
ته*خندشو جمع کرد
ا. ت:بیا زودتر حموم کن عزیزم تا کار ندادی دستمم...
شرایط پارت بعد 28 لایک
پرش زمانی بعد صبحانه...
تهیونگ:بعد از صبحونه از ا. ت تشکر کردم و هان رو بغل کردم
:عزیزم بیا بریم حموم اب بازی
هان:باشهه ولی مامانم باید بیاد
ته و ا.ت:چیی؟؟
هان*اگه دوتاتون نیاید من حموم نمیامممم*جیغ
تهیونگ:باشه هیس اروم باش *به ا.ت نگاه سوالی میکنه
ا.ت:مشکلی نیست کمکتون میکنم
_ممنون
ته:وارد حموم شدیم اب رو پر از وان کردم و لباسای هان رو دراوردم و گذاشتمش تو وان
_میشه لطفا اون شامپو رو بهم بدید؟ *به ات اشاره میکنه
+اوه حتما*به سمت شامپو رفت و دادش دست تهیونگ
تهیونگ نزدیک هان رفت و خواست موهاش رو بشوره که هان با دستاش به سمت تهیونگ اب ریخت
تهیونگ:هان داری چکار میکنی؟؟ لباسام خیس شدد
هان:*خنده*خب درشون بیار
ته:تو یه شیطانیی هاان*دستشو سمت تیشرتش برد و اون رو دراورد و بدن فاکینگ هاتشو به نمایش، گذاشت
ا.ت:وقتی تیشرتش رو در اورد ناخوداگاه به بدن هاتش خیره شدم. فاک سیکس پک و شونه های پهنش....
بعد چند ثانیه سرم رو انداختن پایین و سرخ شدم
تهیونگ:متوجه ا.ت شدم که خجالت کشید و سرخ شد لبخندی به کیوتیش زدم
هان:مامانی بیا اینجا
ات:چرا؟ میخوای خیسم کنی؟؟
هان:نهه نمیکنم بیا
ا.ت:با تردید رفتم نزدیکش. جانم؟
هان:یهو شروع کرد اب پاشیدن رو ا.ت
ا.ت*جیغ زد خواست فرار کنه که پاش سر خورد و خواست بیوفته زمین که تهیونگ سریع کمرش رو گرفت و ا.ت برا حفظ تعادل دستش رو دور گردن تهیونگ انداخت
صورت هاشون با هم چند میلی متر فاصله داشتن و نفس های داغشون بهم میخورد
تهیونگ ویو:
ا.ت خواست بخوره زمین که کمرش رو گرفتم
تیشرت نازک سفیدش خیس شده بود و به تنش چسبیده بود و بدن زیباش رو به نمایش گذاشته بود چند ثانیه به بدنش زل زدم و بعد جدا شدم
ا.ت*سرخ شدن*م.. ممنون
هان :عررر بابا ته مامانو بغل کردد*ذووق
ا.ت*تعجب*! چی؟؟ نه ببین...
هان:*جییغ
تهیونگ*خنده*
ا.ت:پوکر بهش نگاه کرد*
ته*خندشو جمع کرد
ا. ت:بیا زودتر حموم کن عزیزم تا کار ندادی دستمم...
شرایط پارت بعد 28 لایک
۱۶.۳k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.