(پارت۴۹)
وارد خونه شد...
همه جا تاریک بود...
ا/ت خیلی آروم به سمت اتاقش رفت که یکدفعه یه صدایی شنید که میگفت:ا/ت اره ا/ت...س..ساعت..د..دو...ن...
رفت سمت اتاق پدر مادرش و دید صدا لز اونجاست!مادر ا/ت داشت توی خواب حرف میزد و ظاهرا خیلی منتظر ا/ت بیدار مونده بوده و به نظر نگران میاد.
ا/ت خیلی آهسته به اتاقش رفت اما یه صدای اس ام اس از گوشی مامانش شنید و سریع پرید روی گوشی!(گوشی مامانش توی اتاقش بود)
خیلی کنجکاو شده بود پس رفت و اس ام اس رو دید،جونگ کوک بود که به مادر ا/ت خبر داده بود که ا/ت رو به خونه آورده.
ا/ت جواب جونگ کوک رو از طرف مادرش داد و گفت:خیلی ممنونم زحمت کشیدین حتما جبرانش میکنم!
وقتی میخواست گوشی مادرش رو از اتاقش بیرون ببره پاش گیر کرد به فرش اتاق و اول رفت توی سبد لباس چرکای اتاقش بعد هم یکی از پاهاش رفت روی پادری و آخرسر هم با سر روی زمین افتاد!
ا/ت:ااااخخخخ!!
داشت از جاش بلند میشد که....
مامانش:اهااان پیدات کردم دزد بدجنس چی میخوای از جون ما جواب بده....
ا/ت:ماماااان منممم چیکار میکنی!!؟؟
مادر ا/ت:عه!چرا زودتر نمیگی پس؟راستی کجا رفته بودی؟؟خودم یادم اومد نمیخواد بگی شب بخیر ا/ت.
ا/ت:امم..مامان؟..هه..شب بخیر..
فردا صبح:
ا/ت از خواب بیدار شد...
همه جا تاریک بود...
ا/ت خیلی آروم به سمت اتاقش رفت که یکدفعه یه صدایی شنید که میگفت:ا/ت اره ا/ت...س..ساعت..د..دو...ن...
رفت سمت اتاق پدر مادرش و دید صدا لز اونجاست!مادر ا/ت داشت توی خواب حرف میزد و ظاهرا خیلی منتظر ا/ت بیدار مونده بوده و به نظر نگران میاد.
ا/ت خیلی آهسته به اتاقش رفت اما یه صدای اس ام اس از گوشی مامانش شنید و سریع پرید روی گوشی!(گوشی مامانش توی اتاقش بود)
خیلی کنجکاو شده بود پس رفت و اس ام اس رو دید،جونگ کوک بود که به مادر ا/ت خبر داده بود که ا/ت رو به خونه آورده.
ا/ت جواب جونگ کوک رو از طرف مادرش داد و گفت:خیلی ممنونم زحمت کشیدین حتما جبرانش میکنم!
وقتی میخواست گوشی مادرش رو از اتاقش بیرون ببره پاش گیر کرد به فرش اتاق و اول رفت توی سبد لباس چرکای اتاقش بعد هم یکی از پاهاش رفت روی پادری و آخرسر هم با سر روی زمین افتاد!
ا/ت:ااااخخخخ!!
داشت از جاش بلند میشد که....
مامانش:اهااان پیدات کردم دزد بدجنس چی میخوای از جون ما جواب بده....
ا/ت:ماماااان منممم چیکار میکنی!!؟؟
مادر ا/ت:عه!چرا زودتر نمیگی پس؟راستی کجا رفته بودی؟؟خودم یادم اومد نمیخواد بگی شب بخیر ا/ت.
ا/ت:امم..مامان؟..هه..شب بخیر..
فردا صبح:
ا/ت از خواب بیدار شد...
۱۶.۲k
۲۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.