چند.پارتی
#چند.پارتی
#درخواستی
وقتی خواهر ناتنیشونی مامان باباتون𖥻 نیستن و همو دوست دارین و باهم اهم اهم میکنین و وسط اهم اهم میگی ،پوص........یمو لیس بزن 𖥻
𝙿𝚊𝚛𝚝⁷
ᨒᨓᨒᨓᨒᨓ
بلخره بیدار شدی ؟ درد نداری ؟!
_* واتتتتتتت ، چطور فهمیده ؟از کجا فهمیده ؟ شت ینی مامان بهش گفته ؟؟؟؟*
_همه ی این سوالا تو ذهنم اِکو میشدن
نمیدونستم باید چه جوابی بهش بدم
_عا..اره .... خو..بم ... تو از کجا فهمیدی؟؟؟؟
"قرمز شده "
خب ملافه تخت بغل ماشین لباس شویی بود دیدم ، خجالت که نداره 😊
_ "🍅شدن "
_ از خجالت سرمو کردم زیر پتو
یاااا ... اینکه خجالت نداره کوچولوم این ی چیزه طبیعیه و...
_نذاشتم ادامه حرفشو بزنه و بلند داد زدم
_یاااااااااااا بسهههههههه
" کیوت ، حرصی و خجالتی"
باشه . باشه😆😆
_نخنددددددد
اوکی " سعی در نخندیدن "
_ " با چشمای ریز شده و پر از حرص بهش نگاه کردم "
" سعی در نخندیدن "
خببب حالا بیا ببین برات چی درست کردم
_عهه ، راستی چه بوی خوبی میاد
😐😐
_بلند شدم ، بیا ببینم چه کردی
" که ناگهان شکم نایون صدا داد و شروع کرد به قار و قور کردن "
_ شت " آروم میگه "
واییییییییییی جررر🤣🤣🤣
_دردد ، خب گشنمه " کیوت "
وای تو چقدر کیوتی ^^
ی بوسه ای رو لپش گذاشتم
_ " شک شده " ، "قلبش داره میاد تو دهنش"
_ * یاا .. من چه مرگم شدهشدهههه... چرا قلبم داره تند تند میزنه وایی نایونا خودتو جمع کن * ( تو دلش با خودش میگه )
نمیخوای بیای خواهر کوچولوم ؟😊
_ *ینی منو به چشم ی خواهر میبینه ؟؟ *
(تو دلش میگه )
_عا... اومدم ... " لبخند فیک "
_نشستم و بشقاب پاستارو اورد جلوم گذاشت و منم تند تند عین این نخورده ها شروع کردم به خوردن
😂😂
_چرا میخندی ؟؟؟
خوشمزس؟!
_اره خیلییییییییی
نوش جونت 😘
_مرسییییی داداشی 😋
چون میدونستم دوست داری برات درست کردم
بیشتر بخور برات خوبه ، اگر کم بخوری ضعف میکنی و دردت هم بیشتر میشه
_ داشتم میخوردم که با حرف آخرش غذا پرید تو گلوم و شروع کردم به سرفه کردن
بیا این آب بخور
_آب از دستش گرفتم یکم ازش خوردم و گفتم ...
ادامه دارد ...«
🪰مواد پیشنهادی اول :💐) گل بکشید 🤘
خماری 🦖🙈
࣪⭑ ҂ ❙❘❙❚❙❘❙❙❚❙❘❙
چطور بود ؟! خوشحال میشم نظراتتونو بدونم
₍ᐢ..ᐢ₎
⋆ ׅ ࣪𓏲 ּ ֶָ⬩
#درخواستی
وقتی خواهر ناتنیشونی مامان باباتون𖥻 نیستن و همو دوست دارین و باهم اهم اهم میکنین و وسط اهم اهم میگی ،پوص........یمو لیس بزن 𖥻
𝙿𝚊𝚛𝚝⁷
ᨒᨓᨒᨓᨒᨓ
بلخره بیدار شدی ؟ درد نداری ؟!
_* واتتتتتتت ، چطور فهمیده ؟از کجا فهمیده ؟ شت ینی مامان بهش گفته ؟؟؟؟*
_همه ی این سوالا تو ذهنم اِکو میشدن
نمیدونستم باید چه جوابی بهش بدم
_عا..اره .... خو..بم ... تو از کجا فهمیدی؟؟؟؟
"قرمز شده "
خب ملافه تخت بغل ماشین لباس شویی بود دیدم ، خجالت که نداره 😊
_ "🍅شدن "
_ از خجالت سرمو کردم زیر پتو
یاااا ... اینکه خجالت نداره کوچولوم این ی چیزه طبیعیه و...
_نذاشتم ادامه حرفشو بزنه و بلند داد زدم
_یاااااااااااا بسهههههههه
" کیوت ، حرصی و خجالتی"
باشه . باشه😆😆
_نخنددددددد
اوکی " سعی در نخندیدن "
_ " با چشمای ریز شده و پر از حرص بهش نگاه کردم "
" سعی در نخندیدن "
خببب حالا بیا ببین برات چی درست کردم
_عهه ، راستی چه بوی خوبی میاد
😐😐
_بلند شدم ، بیا ببینم چه کردی
" که ناگهان شکم نایون صدا داد و شروع کرد به قار و قور کردن "
_ شت " آروم میگه "
واییییییییییی جررر🤣🤣🤣
_دردد ، خب گشنمه " کیوت "
وای تو چقدر کیوتی ^^
ی بوسه ای رو لپش گذاشتم
_ " شک شده " ، "قلبش داره میاد تو دهنش"
_ * یاا .. من چه مرگم شدهشدهههه... چرا قلبم داره تند تند میزنه وایی نایونا خودتو جمع کن * ( تو دلش با خودش میگه )
نمیخوای بیای خواهر کوچولوم ؟😊
_ *ینی منو به چشم ی خواهر میبینه ؟؟ *
(تو دلش میگه )
_عا... اومدم ... " لبخند فیک "
_نشستم و بشقاب پاستارو اورد جلوم گذاشت و منم تند تند عین این نخورده ها شروع کردم به خوردن
😂😂
_چرا میخندی ؟؟؟
خوشمزس؟!
_اره خیلییییییییی
نوش جونت 😘
_مرسییییی داداشی 😋
چون میدونستم دوست داری برات درست کردم
بیشتر بخور برات خوبه ، اگر کم بخوری ضعف میکنی و دردت هم بیشتر میشه
_ داشتم میخوردم که با حرف آخرش غذا پرید تو گلوم و شروع کردم به سرفه کردن
بیا این آب بخور
_آب از دستش گرفتم یکم ازش خوردم و گفتم ...
ادامه دارد ...«
🪰مواد پیشنهادی اول :💐) گل بکشید 🤘
خماری 🦖🙈
࣪⭑ ҂ ❙❘❙❚❙❘❙❙❚❙❘❙
چطور بود ؟! خوشحال میشم نظراتتونو بدونم
₍ᐢ..ᐢ₎
⋆ ׅ ࣪𓏲 ּ ֶָ⬩
۱۲.۶k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.