سی و ششم
نیک: نه متی دارم فیلم باهاش میبینم،، فیلم دیدن رو بهونه کردم و رفتم سه تا فیلم سینمایی دیدم که خسته شدم و خوابم برد
متی: خیلی خوابم میومد داش خوابم میرد که
نیک: متی پاشووو(باداد)
متی: بیدارم بیدارم (با خوابالودگی)
نیک: آره معلومه بزن بغل تا یکم بخوابیم
متی: باش،، زدم بغل و خوابیدم تا شب شب بیدار شدم و راه افتادیم
دیا: گوشیم زنگ خورد پانیذ بود
#مکالمه-دیاناوپانیذ
-الو سلام پانیذ
. سلام عشقم
-چطوری بی معرفت رفتی ها
. آره دیگه رفتم
-خیلی بی معرفتی
. من بی معرفتم
-آره دیگه
. دوست دارم
-منم خدافظ
. خدافظ
#پایان مکالمه
دیا: دلم برا پانی تنگ شده دیگه برم به کارام برسم تا اری نیومده
اری: رسیدم و در و باز کردم رفتم تو که دیدم دیا از خستگی خوابش برده،، به به چه بوی خوبی
برید تو خماری
متی: خیلی خوابم میومد داش خوابم میرد که
نیک: متی پاشووو(باداد)
متی: بیدارم بیدارم (با خوابالودگی)
نیک: آره معلومه بزن بغل تا یکم بخوابیم
متی: باش،، زدم بغل و خوابیدم تا شب شب بیدار شدم و راه افتادیم
دیا: گوشیم زنگ خورد پانیذ بود
#مکالمه-دیاناوپانیذ
-الو سلام پانیذ
. سلام عشقم
-چطوری بی معرفت رفتی ها
. آره دیگه رفتم
-خیلی بی معرفتی
. من بی معرفتم
-آره دیگه
. دوست دارم
-منم خدافظ
. خدافظ
#پایان مکالمه
دیا: دلم برا پانی تنگ شده دیگه برم به کارام برسم تا اری نیومده
اری: رسیدم و در و باز کردم رفتم تو که دیدم دیا از خستگی خوابش برده،، به به چه بوی خوبی
برید تو خماری
۱۲.۷k
۰۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.