painful love part 38
_خوب دروغ نمیگم که
دیگه چیزی نگفتم
_خوب ما دیگه بریم بخوابیم
دستمو گرفت و با خودش برد اتاق درو بستو قفل کرد منو به در چسبوند
خواستم چیزی بگم ولی دستشو روی لبام کشید
لبشو خیس کرد و چشاشو بست سرشو نزدیک میورد و لباش به لبم چسبید نرم ولی محکم میبوسید از کمرم گرفت و بلندم کرد روی تخت انداختتم چراغو خاموش کرد و آباژور کوچیک رو روشن کرد تیشرتشو درآورد و روم خیز برداشت لبامو میبوسید بعد اون همه جای اعضای صورتمو یکی به یکی میبوسید و پایین تر رفت و گردنمو میبوسید و گاز آرومی میگرفت که باعث میشد مومورم بشه کمی خندیدم که باهام میخندید
_خوشمیگذره مگه نه
+وقتی بعد مدت ها تونستم ببینمت چرا که نه
_قراره بیشتر بهت خوش بگذره...میتونی ادامه بدی
یه اشک از گوشه ی چِشَم سرازیر شد که جیمین لبخند ملیحی بهم زد
+اوهوم
با انگشت شستش اشکمو پاک کرد
تا اینجا که نوشتم پارت بعدیش یه جورایی اسمات داره که بعدا میزارم اونجاشو به احتمال زیاد فردا میزارم
دیگه چیزی نگفتم
_خوب ما دیگه بریم بخوابیم
دستمو گرفت و با خودش برد اتاق درو بستو قفل کرد منو به در چسبوند
خواستم چیزی بگم ولی دستشو روی لبام کشید
لبشو خیس کرد و چشاشو بست سرشو نزدیک میورد و لباش به لبم چسبید نرم ولی محکم میبوسید از کمرم گرفت و بلندم کرد روی تخت انداختتم چراغو خاموش کرد و آباژور کوچیک رو روشن کرد تیشرتشو درآورد و روم خیز برداشت لبامو میبوسید بعد اون همه جای اعضای صورتمو یکی به یکی میبوسید و پایین تر رفت و گردنمو میبوسید و گاز آرومی میگرفت که باعث میشد مومورم بشه کمی خندیدم که باهام میخندید
_خوشمیگذره مگه نه
+وقتی بعد مدت ها تونستم ببینمت چرا که نه
_قراره بیشتر بهت خوش بگذره...میتونی ادامه بدی
یه اشک از گوشه ی چِشَم سرازیر شد که جیمین لبخند ملیحی بهم زد
+اوهوم
با انگشت شستش اشکمو پاک کرد
تا اینجا که نوشتم پارت بعدیش یه جورایی اسمات داره که بعدا میزارم اونجاشو به احتمال زیاد فردا میزارم
۶.۳k
۱۱ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.