وقتی که بین بچه هاش فرق میذاشت...
وقتی که بین بچه هاش فرق میذاشت...
ته:سوهو بخاطر تو نبود کوتاهی از من بود نباید فرق میزاشتم من هردوتونو دوست داشتم اما بخاطر اینکه تو قرار بود جانشینم شی بیشتر مورد توجه بودی من...من متاستفم...نباید زیاده روی میکردم...من نمیخوام هیچکدومتون رو از دست بدم(بغض)
از گوشه چشم سوهو قطره اشکی افتاد و تیغ انداخت یه گوشه و رفت بغل بابا
منو مامانم رفتیم بغلشون...و این شد بغل چهارنفره:)
8 ماه بعد:
ات ویو:
الان 8 ماهه داره از اون اتفاقات میگذره و خیلی خانوادمون تغییر کرده:)شاید بهتر از قبل...
ته:بای باییی👋🏻
با سوهو و سوهی خداحافظی کردیم و که ته برگشت سمتم:خوب مامان بادیگاردم اومد دنبالشون رفتن خونه مامان بزرگشون...حالا که تنهاییم چی میچسبه؟(شیطون)
خندم گرفته بود:بگم چی میچسبه؟
ته:بگو بیبی
ات:چسب🤣
یهو ته پوکر شد:یه چسبی بهت نشون بدم اون سرش ناپیدا!!
یهو سمتم حمله کرد که جیغی کشیدم و فرار کردم اون میومد دنبالم من میخندیدم فرار میکردم...یهو از پشت منو گرفت و منو انداخت رو کولش:فراری در کار نیست کوچولو
ات:میخوای منو بکشی اقای کیم؟(خنده)
ته:حالا راجب نظرت فکر میکنم خانم کیم(خنده)فعلا تا صبح کار داریم لیتل!!
ات:یاااا بسه دیگه خندیدم بزارم زمین
ته:دیگه دیره...افتادی تو تله ولت نمیکنم...حالا هم فقط همراهی کن
منو گذاشت زمین و سمت لبام حمله ور شد...
راوی ویو:
شاید بگید سوهو با اون دستش اون شب چیشد؟پیش دکتر بردنش و دکتر گفت اتفاق خاصی نیفتاده فقط باید دستشو ببنده...شاید بهترین خانواده چهارنفره این خانواده بود:)
پایان✨💞
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
بددددد شدددددد؟
اگر اسمات شد ببخشید😁
بگید ببینم نفر بعدی کی باشه؟🧋❤️🩹
ته:سوهو بخاطر تو نبود کوتاهی از من بود نباید فرق میزاشتم من هردوتونو دوست داشتم اما بخاطر اینکه تو قرار بود جانشینم شی بیشتر مورد توجه بودی من...من متاستفم...نباید زیاده روی میکردم...من نمیخوام هیچکدومتون رو از دست بدم(بغض)
از گوشه چشم سوهو قطره اشکی افتاد و تیغ انداخت یه گوشه و رفت بغل بابا
منو مامانم رفتیم بغلشون...و این شد بغل چهارنفره:)
8 ماه بعد:
ات ویو:
الان 8 ماهه داره از اون اتفاقات میگذره و خیلی خانوادمون تغییر کرده:)شاید بهتر از قبل...
ته:بای باییی👋🏻
با سوهو و سوهی خداحافظی کردیم و که ته برگشت سمتم:خوب مامان بادیگاردم اومد دنبالشون رفتن خونه مامان بزرگشون...حالا که تنهاییم چی میچسبه؟(شیطون)
خندم گرفته بود:بگم چی میچسبه؟
ته:بگو بیبی
ات:چسب🤣
یهو ته پوکر شد:یه چسبی بهت نشون بدم اون سرش ناپیدا!!
یهو سمتم حمله کرد که جیغی کشیدم و فرار کردم اون میومد دنبالم من میخندیدم فرار میکردم...یهو از پشت منو گرفت و منو انداخت رو کولش:فراری در کار نیست کوچولو
ات:میخوای منو بکشی اقای کیم؟(خنده)
ته:حالا راجب نظرت فکر میکنم خانم کیم(خنده)فعلا تا صبح کار داریم لیتل!!
ات:یاااا بسه دیگه خندیدم بزارم زمین
ته:دیگه دیره...افتادی تو تله ولت نمیکنم...حالا هم فقط همراهی کن
منو گذاشت زمین و سمت لبام حمله ور شد...
راوی ویو:
شاید بگید سوهو با اون دستش اون شب چیشد؟پیش دکتر بردنش و دکتر گفت اتفاق خاصی نیفتاده فقط باید دستشو ببنده...شاید بهترین خانواده چهارنفره این خانواده بود:)
پایان✨💞
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
بددددد شدددددد؟
اگر اسمات شد ببخشید😁
بگید ببینم نفر بعدی کی باشه؟🧋❤️🩹
۱۸.۸k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.