proud love پارت35
چند دقیقه ای تو بغل هم بودیم
جیهوپ. سوری مزاحم میشم جیمین باید با هم صحبت کنیم
سرمو بوس کرد با چشم اشاره کرد الان میاد رفت پایین
جیمین
رفتیم با هوپی پایین
جیمین. چی شده
هوپی. راستش ی اتفاقی افتاده از بچه ک ازمایش گرفتیم خونش با ی نفر یکی دراومد ک یعنی بچه یکی از
جیمین. هوپی اون بچه برای کیه
هوپی. نامجون
جیمین. چیییی چی میگی چطور ممکنه اون
هوپی. قبلا ک برای سلامتیش ازمایش گرفتم جواباش بود الان اومدم با تو مقایسش بکنم ک اون برگرو دیدم تمام علامتاش شبیه نامیه
جیمین. اما چجوری این اتفاق افتاده نامی وقتی من با میسو بودم رفته بود پاریس
هوپی. بعدش چی
جیمین. بعدش اره اره وای نامی چیکار کردی بهم گفت امکان داره بابا بشه اما نگفت از کی بعد چند وقت ک هعی اذیتش میکردم گفت شوخی کرده
هانا
داشتم میرفتم پایین ک حرف هوپی رو فهمیدم گفت اون بچه نامی
امکان نداره اما بغضم گرفت رفتم تو حیاط میسو نامی دیدم دارن میرن پشت عمارت سریع رفتم پشتشون پشت دیوار وایسادم
نامی
میسو کوبیدم ب دیوار
نامی. مگه بهتت نگفتمم پاتو اینجا نمیزاری دیگههه هاااا
میسو. پس اون بچه چیی اونو چیکار میکردم نامی جون
نامی. دهنتووو ببند الکی اومدی میگی اون بچه جیمینه قصدت خراب کردن رابطه هاناو جیمینه اون بچه جز نقشت چیز دیگه ای نیست
میسو. اما بچمه نامی چیکارش میکردم
نامی. خفههه شوووو اون بچههه تو نیست بچه منو دوست دخترمهه فقط دادیمم ازش مراقبت کنی ک بد کاری کردی خودت وسایلتو گم میکنی میریی هانا بهتر بچه داری بلده تا تو گم شووو برگردی اینجا خودم میکشمت هرزهه
هانا
یعنی چیی اون بچه نامی با لیساس یعنیی ولی برای چیی پنهونش میکنه
باید باهاش حرف بزنم هرچی باشه من خواهرشم
میسو رفت رفتم پیش نامجون دستش تو موهاش بود
هانا. چرا بهم نگاه کرد
هانا. چرا بهم نگفتی بچه داری
نامی. تو
هانا. همچیو شنیدم
نامی. من نمیتونستم اینو ب کسی بگم
هانا. برای همین بود لیسا با هلن انقدر خوب بود اره چرا نامی من خواهرت بودم
نامی. باور کن نمیتونستم بگم
هانا. الان بگو من دشمنت نیستم ک نمیگی
نامی. هانا من
هانا. نامی از چی میترسی اون بچته با این حرفم ی لبخند خیلی کمرنگی زد
نامی. خیلی خب
جیهوپ. سوری مزاحم میشم جیمین باید با هم صحبت کنیم
سرمو بوس کرد با چشم اشاره کرد الان میاد رفت پایین
جیمین
رفتیم با هوپی پایین
جیمین. چی شده
هوپی. راستش ی اتفاقی افتاده از بچه ک ازمایش گرفتیم خونش با ی نفر یکی دراومد ک یعنی بچه یکی از
جیمین. هوپی اون بچه برای کیه
هوپی. نامجون
جیمین. چیییی چی میگی چطور ممکنه اون
هوپی. قبلا ک برای سلامتیش ازمایش گرفتم جواباش بود الان اومدم با تو مقایسش بکنم ک اون برگرو دیدم تمام علامتاش شبیه نامیه
جیمین. اما چجوری این اتفاق افتاده نامی وقتی من با میسو بودم رفته بود پاریس
هوپی. بعدش چی
جیمین. بعدش اره اره وای نامی چیکار کردی بهم گفت امکان داره بابا بشه اما نگفت از کی بعد چند وقت ک هعی اذیتش میکردم گفت شوخی کرده
هانا
داشتم میرفتم پایین ک حرف هوپی رو فهمیدم گفت اون بچه نامی
امکان نداره اما بغضم گرفت رفتم تو حیاط میسو نامی دیدم دارن میرن پشت عمارت سریع رفتم پشتشون پشت دیوار وایسادم
نامی
میسو کوبیدم ب دیوار
نامی. مگه بهتت نگفتمم پاتو اینجا نمیزاری دیگههه هاااا
میسو. پس اون بچه چیی اونو چیکار میکردم نامی جون
نامی. دهنتووو ببند الکی اومدی میگی اون بچه جیمینه قصدت خراب کردن رابطه هاناو جیمینه اون بچه جز نقشت چیز دیگه ای نیست
میسو. اما بچمه نامی چیکارش میکردم
نامی. خفههه شوووو اون بچههه تو نیست بچه منو دوست دخترمهه فقط دادیمم ازش مراقبت کنی ک بد کاری کردی خودت وسایلتو گم میکنی میریی هانا بهتر بچه داری بلده تا تو گم شووو برگردی اینجا خودم میکشمت هرزهه
هانا
یعنی چیی اون بچه نامی با لیساس یعنیی ولی برای چیی پنهونش میکنه
باید باهاش حرف بزنم هرچی باشه من خواهرشم
میسو رفت رفتم پیش نامجون دستش تو موهاش بود
هانا. چرا بهم نگاه کرد
هانا. چرا بهم نگفتی بچه داری
نامی. تو
هانا. همچیو شنیدم
نامی. من نمیتونستم اینو ب کسی بگم
هانا. برای همین بود لیسا با هلن انقدر خوب بود اره چرا نامی من خواهرت بودم
نامی. باور کن نمیتونستم بگم
هانا. الان بگو من دشمنت نیستم ک نمیگی
نامی. هانا من
هانا. نامی از چی میترسی اون بچته با این حرفم ی لبخند خیلی کمرنگی زد
نامی. خیلی خب
۳۸.۲k
۰۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.