Part 30
Part 30
ویو ات
از بچه ها خداحافظی کردیم و رفتیم سوار ماشین شدیم
پرش زمانی به ۳۰ دقیقه بعد*
وقتی رسیدیم ساعت ۳:۲۰ دقیقه بود زنگ دو زدیم*صاحب آرایشگاه دوست صمیمی ات هست اسمش سوزی هست*
سوزی:سلام عزیزم خوش اومدین
آرنیکا و جونگ یی و ات:سلام
ات:مرسی عزیزم خوبی
سوزی:مرسی خوبم تو خوبی
ات:مرسی
سوزی:بشینید ناخن کار گفت یه ده دقیقه یا یه ربع دیرتر میرسه
ات:آها اوکی
سوزی:چایی میخورین یا قهوه
ات:بچه ها قهوه میخورین
آرنیکا و جونگ یی:آره مرسی
ات:خوب ما قهوه میخوریم دستت درد نکنه
سوزی:خواهش میکنم
سوزی رفت قهوه آورد و خوردیم دیدم ناخن کار اومد ساعت ۳:۴۵ بود
ات:سلام خوبین
ناخن کار*اسمش آلیس هست*:سلام مرسی شما خوبین
ات:مرسی
پرش زمانی به ۳ ساعت بعد*
ویو ات
کار ناخنم تموم شد تشکر کردم و حساب کردم
ات:سوزی میای بریم بیرون؟
سوزی:اوکی کاری ندارم آلیس تو مشتری داری؟
آلیس:نه دارم میرم خدافز
همه:خدافز
ات:سوزی ماه بعد ۲۰ عقدمه میای؟
سوزی: حتما
ات:خوب بریم یه سری چیزا رو بخریم نظرتون چیه من لوازم آرایشی میگیرم لباس رو با یونگی میام
همه:اوک
رفتیم چرخیدیم یه فروشگاه بود اسمش پاستیلی بود دقت کردم یا کلا لباساش سفید بودن یا رنگای پاستیلی
ات:بچه ها بریم تو این مغازه لباساش خوش رنگه
بچه ها:بریم
رفتیم تو مغازه چند تا لباس پوشیدم خیلی بهم میومدن پس خریدم قیمت دیدم دیدم ۵ میلیون و ۲۰۰ هزارتومن شد الان یونگی میگه چی خرید یه مغازه دیگه دیدیم طلا و جواهر داشت رفتیم تو
بچه ها:سلام
طلا فروش:سلام خوش اومدید میتونم کمکتون کنم....ادامه دارد
لباسای ات اسلاید های بعد
اول لایک کن بعد برو پارت بعد❤
ویو ات
از بچه ها خداحافظی کردیم و رفتیم سوار ماشین شدیم
پرش زمانی به ۳۰ دقیقه بعد*
وقتی رسیدیم ساعت ۳:۲۰ دقیقه بود زنگ دو زدیم*صاحب آرایشگاه دوست صمیمی ات هست اسمش سوزی هست*
سوزی:سلام عزیزم خوش اومدین
آرنیکا و جونگ یی و ات:سلام
ات:مرسی عزیزم خوبی
سوزی:مرسی خوبم تو خوبی
ات:مرسی
سوزی:بشینید ناخن کار گفت یه ده دقیقه یا یه ربع دیرتر میرسه
ات:آها اوکی
سوزی:چایی میخورین یا قهوه
ات:بچه ها قهوه میخورین
آرنیکا و جونگ یی:آره مرسی
ات:خوب ما قهوه میخوریم دستت درد نکنه
سوزی:خواهش میکنم
سوزی رفت قهوه آورد و خوردیم دیدم ناخن کار اومد ساعت ۳:۴۵ بود
ات:سلام خوبین
ناخن کار*اسمش آلیس هست*:سلام مرسی شما خوبین
ات:مرسی
پرش زمانی به ۳ ساعت بعد*
ویو ات
کار ناخنم تموم شد تشکر کردم و حساب کردم
ات:سوزی میای بریم بیرون؟
سوزی:اوکی کاری ندارم آلیس تو مشتری داری؟
آلیس:نه دارم میرم خدافز
همه:خدافز
ات:سوزی ماه بعد ۲۰ عقدمه میای؟
سوزی: حتما
ات:خوب بریم یه سری چیزا رو بخریم نظرتون چیه من لوازم آرایشی میگیرم لباس رو با یونگی میام
همه:اوک
رفتیم چرخیدیم یه فروشگاه بود اسمش پاستیلی بود دقت کردم یا کلا لباساش سفید بودن یا رنگای پاستیلی
ات:بچه ها بریم تو این مغازه لباساش خوش رنگه
بچه ها:بریم
رفتیم تو مغازه چند تا لباس پوشیدم خیلی بهم میومدن پس خریدم قیمت دیدم دیدم ۵ میلیون و ۲۰۰ هزارتومن شد الان یونگی میگه چی خرید یه مغازه دیگه دیدیم طلا و جواهر داشت رفتیم تو
بچه ها:سلام
طلا فروش:سلام خوش اومدید میتونم کمکتون کنم....ادامه دارد
لباسای ات اسلاید های بعد
اول لایک کن بعد برو پارت بعد❤
۸.۵k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.