𝗿𝗲𝗱 𝗸𝗻𝗶𝗳𝗲 چاقوی خونی
𝗿𝗲𝗱 𝗸𝗻𝗶𝗳𝗲 #چاقوی_خونی
پارت1
آستین پیرهن سیاهشو بالا زد و خیره به من روبه بادیگاردش غرید
- سگارو بیارید!
سگارو؟
سگای وح.. شیش که کم از گرگ درنده نداشتنو برای چی میخواست؟
پوزخند ترسناکی به منه لرزون که به ستون گوشه حیاط بس..ته شده بودم زد.
چشمای عمیقش ترسمو دو برابر کرد.
با اُبهت همیشگیش بهم نزدیک تر که شد حس کردم از ترس بدتر روی لرزه افتادم.
جانگ میو که بادیگاردش بود با ترس گفت
- آقا سگارو واسه چی می...
نذاشت حرفش تموم شه و عربده زد
- کاری که گفتم و انجام بده
روی زانوش خم شد و بی رحم فکمو توی دستش گرفت و ف.. شار داد
^ حالا بدون اجازه من میری دیدن اون ع.. وض. ی!
هق زدم و زبون باز کردم
- جونگکوک من...
بین حرفم پرید و با ت. ح.. قیر گفت
- ببند دهنتو تا پر خونش نکردم...
بی اهمیت به من بلند شد و وقتی سگارو آوردن انگار الان فهمیدم چه خبره و ترس توی نگاه جانگ میو رو درک کردم...
چند قدم عقب رفت و روی صندلی بزرگی که وسط حیاط براش گذاشته بودن نشست.
چشمای سرد و خونسردشو از اون سگای گرسنهی که پارس میکردن هم ترسناک تر بودن.
جونگکوک/ ق.لاده هاشونو باز کنید
پارت1
آستین پیرهن سیاهشو بالا زد و خیره به من روبه بادیگاردش غرید
- سگارو بیارید!
سگارو؟
سگای وح.. شیش که کم از گرگ درنده نداشتنو برای چی میخواست؟
پوزخند ترسناکی به منه لرزون که به ستون گوشه حیاط بس..ته شده بودم زد.
چشمای عمیقش ترسمو دو برابر کرد.
با اُبهت همیشگیش بهم نزدیک تر که شد حس کردم از ترس بدتر روی لرزه افتادم.
جانگ میو که بادیگاردش بود با ترس گفت
- آقا سگارو واسه چی می...
نذاشت حرفش تموم شه و عربده زد
- کاری که گفتم و انجام بده
روی زانوش خم شد و بی رحم فکمو توی دستش گرفت و ف.. شار داد
^ حالا بدون اجازه من میری دیدن اون ع.. وض. ی!
هق زدم و زبون باز کردم
- جونگکوک من...
بین حرفم پرید و با ت. ح.. قیر گفت
- ببند دهنتو تا پر خونش نکردم...
بی اهمیت به من بلند شد و وقتی سگارو آوردن انگار الان فهمیدم چه خبره و ترس توی نگاه جانگ میو رو درک کردم...
چند قدم عقب رفت و روی صندلی بزرگی که وسط حیاط براش گذاشته بودن نشست.
چشمای سرد و خونسردشو از اون سگای گرسنهی که پارس میکردن هم ترسناک تر بودن.
جونگکوک/ ق.لاده هاشونو باز کنید
۱۷۸
۲۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.