فیک دریچه مخفی عشق پارت۳
بعد از این که سولی و رزی رو رسوندین خونه از زبان لیا به مامانش پیام دادید
سلام مامان،مامان ا.ت تو خونه تنهاس خوانوادش مسافرت رفتن اگه اجازه میدی چند روز اینجا پیشش میمونم تا تنها نباشه.
باشه دخترم،فقط زود بخوابین،شب بخیر
شب بخیر مامانی
+خبببب اینم از این.رسیدیم خونه.
+آجومااا،آجومااااااا
آج:دخترم اومدی؟
+بله.آیییی....آیییی الان میوفته. آجوما رفت کمک ا.ت
+تووو بیا اینجا به آجوما کمک کن
&چشم
+آهااااا بیاریدش اتاق من آهااا یکم به چپ...حله
مرسی
&خواهش میکنم.من با اجازتون مرخص میشم.
ا.ت لباس لیا رو در آورد(لباس زیر داشت 🗿📿)ویکی از لباس راحتی هاشو بهش پوشوند.خودشم لباسشو عوض کرد و گرفت خوابید
فلش بک به عمارات جیمین
از هر سه اتاق طبقه ی بالا صدای نال.ه دختر میومد.
سه اتاق جیمین،یه اتاق جونگکوک و یه اتاق هم جیهوپ.
ک(کوک):هرزه کوچولو بیا این پول دیروز اینم مال امروز الان برو گمشو بیرون.بایییی ددی فا.کر
هر سه تاشون توی حال نشسته بودن و شر.اب میزدن.
ه(هوسوک):جیمین با دختره چیکار کردی اصلا نمیتونست را بره بادیگاردا به زچر بردنش.
ک اگه این طوری ادامه بدی باید چند تا ویلچر بزاری تو خونت
ج(پوصخند)پس برا چی به اون هر.زه ها پول میدم؟
لیا با درد خیلی زیاد از خواب پا میشه.اصلا نمیتونست راه بره.
+تو...بیا اینجا به این خره کمک کن
ل:عهههه
+زهرمارررر
دینگ دینگ صدای گوشی ا.ت
سولی ا.ت بیاین بازم بریم بار تروخداااا به خدا بگی نه گریه میکنمااااا
+باشه بابا میریم زیر.خوابی کنی
س عههههه من به همه نمیدم که فقط به افراد خاص
+حالا هرچی
فلش بک به شب در بار
ج:دیشب خوب خوابیدی
ل:ن نه خیلی درد داشتم
ج:اوک امشب کمی آرومتر انجامش میدیم
ل:نه جیمین لطفاً بزار برا بعد
ج:چیه نکنه کسی وقت قبلی گرفته هرزه کوچولو.
ل:م من چنین آدمیم؟؟
ج بعید نیست
ل:اون تویی جیمین اون تویی که هر شب ده نفرو به فاک میدی .
ج:به نظرم حالت خیلی خوبه بهتره امشب تو رو هم به فاک بدم
ل:نمیخوامممم ببینم چیکار میتونی بکنی
جیمین لیا رو میگیری بغلش
ل:بزارممممم زمیننننن بزارمممم زمین
دخترا بدو بدو میرن دنبال لیا ولی در به روشون بسته میشه.تق تق نق
+باز کن جیمیییننن باز کنننن
ج پس میخوای به یکی دیگه بدی هااااا الان نشونت میدم سریع لیا رو لخت میکنه و روش خیمه میزنه ک.ی.س مارکایی روی سی.نه اش میزاره که نه تنها کبود بلکه خونی هم میشن. شلاقو بر میداره و روی لیا هجوم میاره
ل آیییییی ولم کنننننننن هق هق آیییییی
(جیمین لخ.ت نشده هنوز)
در باز میشه و دخترا به همراه نگهبان میان تو
+شما دیگه میتونید برید.ممنون
نگهبان:خواهش میکنم
ا.ت شلاقو از دست جیمین میگیره و به سمت جیمین حمله میکنه
این داستان ادامه دارد.
شرط پارت بعدی:
۳۰لایک
۴۰کامنت
📿لاویو🗿
سلام مامان،مامان ا.ت تو خونه تنهاس خوانوادش مسافرت رفتن اگه اجازه میدی چند روز اینجا پیشش میمونم تا تنها نباشه.
باشه دخترم،فقط زود بخوابین،شب بخیر
شب بخیر مامانی
+خبببب اینم از این.رسیدیم خونه.
+آجومااا،آجومااااااا
آج:دخترم اومدی؟
+بله.آیییی....آیییی الان میوفته. آجوما رفت کمک ا.ت
+تووو بیا اینجا به آجوما کمک کن
&چشم
+آهااااا بیاریدش اتاق من آهااا یکم به چپ...حله
مرسی
&خواهش میکنم.من با اجازتون مرخص میشم.
ا.ت لباس لیا رو در آورد(لباس زیر داشت 🗿📿)ویکی از لباس راحتی هاشو بهش پوشوند.خودشم لباسشو عوض کرد و گرفت خوابید
فلش بک به عمارات جیمین
از هر سه اتاق طبقه ی بالا صدای نال.ه دختر میومد.
سه اتاق جیمین،یه اتاق جونگکوک و یه اتاق هم جیهوپ.
ک(کوک):هرزه کوچولو بیا این پول دیروز اینم مال امروز الان برو گمشو بیرون.بایییی ددی فا.کر
هر سه تاشون توی حال نشسته بودن و شر.اب میزدن.
ه(هوسوک):جیمین با دختره چیکار کردی اصلا نمیتونست را بره بادیگاردا به زچر بردنش.
ک اگه این طوری ادامه بدی باید چند تا ویلچر بزاری تو خونت
ج(پوصخند)پس برا چی به اون هر.زه ها پول میدم؟
لیا با درد خیلی زیاد از خواب پا میشه.اصلا نمیتونست راه بره.
+تو...بیا اینجا به این خره کمک کن
ل:عهههه
+زهرمارررر
دینگ دینگ صدای گوشی ا.ت
سولی ا.ت بیاین بازم بریم بار تروخداااا به خدا بگی نه گریه میکنمااااا
+باشه بابا میریم زیر.خوابی کنی
س عههههه من به همه نمیدم که فقط به افراد خاص
+حالا هرچی
فلش بک به شب در بار
ج:دیشب خوب خوابیدی
ل:ن نه خیلی درد داشتم
ج:اوک امشب کمی آرومتر انجامش میدیم
ل:نه جیمین لطفاً بزار برا بعد
ج:چیه نکنه کسی وقت قبلی گرفته هرزه کوچولو.
ل:م من چنین آدمیم؟؟
ج بعید نیست
ل:اون تویی جیمین اون تویی که هر شب ده نفرو به فاک میدی .
ج:به نظرم حالت خیلی خوبه بهتره امشب تو رو هم به فاک بدم
ل:نمیخوامممم ببینم چیکار میتونی بکنی
جیمین لیا رو میگیری بغلش
ل:بزارممممم زمیننننن بزارمممم زمین
دخترا بدو بدو میرن دنبال لیا ولی در به روشون بسته میشه.تق تق نق
+باز کن جیمیییننن باز کنننن
ج پس میخوای به یکی دیگه بدی هااااا الان نشونت میدم سریع لیا رو لخت میکنه و روش خیمه میزنه ک.ی.س مارکایی روی سی.نه اش میزاره که نه تنها کبود بلکه خونی هم میشن. شلاقو بر میداره و روی لیا هجوم میاره
ل آیییییی ولم کنننننننن هق هق آیییییی
(جیمین لخ.ت نشده هنوز)
در باز میشه و دخترا به همراه نگهبان میان تو
+شما دیگه میتونید برید.ممنون
نگهبان:خواهش میکنم
ا.ت شلاقو از دست جیمین میگیره و به سمت جیمین حمله میکنه
این داستان ادامه دارد.
شرط پارت بعدی:
۳۰لایک
۴۰کامنت
📿لاویو🗿
۷.۰k
۰۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.