♡Desire hour♡
♡ساعت ارزو♡p3
با صدای اقای جئون که داشت با تلفن حرف میزد بیدار شدم
ماشالله چه صدای بلندی داره
چرا داره داد میزنه؟
نه سوو همچین کاری نکن
حالا یکم فضولی به کسی بر نمیخوره که
رفتم دم در اتاقش فالگوش وایستادم
نمیشنیدم چی میگف
انگار در اتاق دوجداره بود:/
با اینکه داد میزد ولی هیج صدایی نمیومد
.
.
.
داشتم همینجوری گوش میدادم
که یهو
در باز شد و من افتادم تو اتاق
+امممممممممم
-اینجا چی کار میکنی
یه چیزی سر هم کردم گفتم
+اممم از خواب بیدار شدم امم عیمم
دیدم کسی نیست خب اممم ترسیدم
واسه همون خواستم در بزنم پام به اون یکی پام گیر کرد درباز شد افتادم تو اتاقتون
-اهان اصن فالگوش واینستاده بودی
+کی چی من نه اصلا
-خب تو گشنت نیست؟
+امممممم چرا یکم گشنمه
-خی چی میخوری سفارش بدم
+فرقی نداره هرچی که خودتون سفارش دادید منم همون رو میخورم
-باشه
+میگم
-هوم
+امممممممم
-بگو خجالت نکش
+امممم میشه
-میشه چی؟
-ماسکتون رو بردارید؟
میخام قیافتون رو ببینم
-اره
بعد ماسکشو برداش
که کهههههههه
پدصگ عاحح قلبم مامان کجایی که ببینی دارن دخترتو میکشن
وایییییییی چرا اینقدر کراشههههه
عررررررررر
واییییی فک کنم عاشق شدم
هی سوو حواست باشه
ادم عاشق بابای خودش نمیشه
همین جور تو خیالات بودم که یهو
صدای اقای جئون رو شنیدم
-سوو سوو الو اینجایی حالت خوبه
+ها چی اره اره خوبم
چقدر کراشی لعنتییییی(خیلی اروم)
-میدونم
+ها چیو میدونین؟
-همونی که الان گفتی
+ها چی کی شما؟
خنده های دندون نمایی زد
وای چقدر قشنگ میخنده مثل خرگوشهههههههههه
عرر
-سوو
+بله اقای جئون
-اینجا دوتا قانون داریم
یک:اگه گذاشتم بدون من بری بیرون قبل از ساعت ۱۲ باید خونه باشی
دو:هیچ وقت رو حرف من حرف نزن وگرنه برات بد تموم میشه فهمیدی؟
+بله قربان یعنی چیز اقای جئون
-نمیخواد اینقدر رسمی باهام صحبت کنی
اسم کوچیکم کوکیه میتونی کوکی صدام کنی
+اممممم چشم کوکی
-بهتر شد:))
من میرم غذا رو سفارش بدم
+منم میرم وسایلم رو مرتب کنم
و بعد رفتم تو اتاقم
از قانون دومیه خیلی ترسیدم
یعنی چی برات بد تموم میشه؟
(راوی:سوو میخاری؟:/)
رفتم اتاقم و در رو بستم
اون تیشرتمو عوض کردم
عرق کرده بودم
یه تیشرت لش مشکی که روش نوشته فاک بچ پوشیدم
با یه شلوارکه مشکی کشاد کوتاه که روش عکس فاک رو کشیده بود
خیلی نازک و خنک بودن تنم کامل معلوم بود
.
.
.
پرش به ساعت ۸:۴۵ دقیقه
.
.
.
صدای ایفون اومد فکر کنم غذا هارو اوردن
صدای کوکی بلند شد و گفت بیا شام
مثله سگای گشنه وسایلمو ول کردم و هی بو میکشیدم
امممممم چه بوی خوبی میاد
وقتی به میز رسیدم خیلی موادبانه
رفتار کردم
وای لعنت بر معده گشنه اون نمیزاشت
اخ جونننننننننن غذا پیتزا با با نودل بود
.
.
.
اینم از این پارت ادامه پارت بعد:)
امیدوارم خوشتون اومده باشه
.
.
.
نویسنده:کیم سو💔🖤
با صدای اقای جئون که داشت با تلفن حرف میزد بیدار شدم
ماشالله چه صدای بلندی داره
چرا داره داد میزنه؟
نه سوو همچین کاری نکن
حالا یکم فضولی به کسی بر نمیخوره که
رفتم دم در اتاقش فالگوش وایستادم
نمیشنیدم چی میگف
انگار در اتاق دوجداره بود:/
با اینکه داد میزد ولی هیج صدایی نمیومد
.
.
.
داشتم همینجوری گوش میدادم
که یهو
در باز شد و من افتادم تو اتاق
+امممممممممم
-اینجا چی کار میکنی
یه چیزی سر هم کردم گفتم
+اممم از خواب بیدار شدم امم عیمم
دیدم کسی نیست خب اممم ترسیدم
واسه همون خواستم در بزنم پام به اون یکی پام گیر کرد درباز شد افتادم تو اتاقتون
-اهان اصن فالگوش واینستاده بودی
+کی چی من نه اصلا
-خب تو گشنت نیست؟
+امممممم چرا یکم گشنمه
-خی چی میخوری سفارش بدم
+فرقی نداره هرچی که خودتون سفارش دادید منم همون رو میخورم
-باشه
+میگم
-هوم
+امممممممم
-بگو خجالت نکش
+امممم میشه
-میشه چی؟
-ماسکتون رو بردارید؟
میخام قیافتون رو ببینم
-اره
بعد ماسکشو برداش
که کهههههههه
پدصگ عاحح قلبم مامان کجایی که ببینی دارن دخترتو میکشن
وایییییییی چرا اینقدر کراشههههه
عررررررررر
واییییی فک کنم عاشق شدم
هی سوو حواست باشه
ادم عاشق بابای خودش نمیشه
همین جور تو خیالات بودم که یهو
صدای اقای جئون رو شنیدم
-سوو سوو الو اینجایی حالت خوبه
+ها چی اره اره خوبم
چقدر کراشی لعنتییییی(خیلی اروم)
-میدونم
+ها چیو میدونین؟
-همونی که الان گفتی
+ها چی کی شما؟
خنده های دندون نمایی زد
وای چقدر قشنگ میخنده مثل خرگوشهههههههههه
عرر
-سوو
+بله اقای جئون
-اینجا دوتا قانون داریم
یک:اگه گذاشتم بدون من بری بیرون قبل از ساعت ۱۲ باید خونه باشی
دو:هیچ وقت رو حرف من حرف نزن وگرنه برات بد تموم میشه فهمیدی؟
+بله قربان یعنی چیز اقای جئون
-نمیخواد اینقدر رسمی باهام صحبت کنی
اسم کوچیکم کوکیه میتونی کوکی صدام کنی
+اممممم چشم کوکی
-بهتر شد:))
من میرم غذا رو سفارش بدم
+منم میرم وسایلم رو مرتب کنم
و بعد رفتم تو اتاقم
از قانون دومیه خیلی ترسیدم
یعنی چی برات بد تموم میشه؟
(راوی:سوو میخاری؟:/)
رفتم اتاقم و در رو بستم
اون تیشرتمو عوض کردم
عرق کرده بودم
یه تیشرت لش مشکی که روش نوشته فاک بچ پوشیدم
با یه شلوارکه مشکی کشاد کوتاه که روش عکس فاک رو کشیده بود
خیلی نازک و خنک بودن تنم کامل معلوم بود
.
.
.
پرش به ساعت ۸:۴۵ دقیقه
.
.
.
صدای ایفون اومد فکر کنم غذا هارو اوردن
صدای کوکی بلند شد و گفت بیا شام
مثله سگای گشنه وسایلمو ول کردم و هی بو میکشیدم
امممممم چه بوی خوبی میاد
وقتی به میز رسیدم خیلی موادبانه
رفتار کردم
وای لعنت بر معده گشنه اون نمیزاشت
اخ جونننننننننن غذا پیتزا با با نودل بود
.
.
.
اینم از این پارت ادامه پارت بعد:)
امیدوارم خوشتون اومده باشه
.
.
.
نویسنده:کیم سو💔🖤
۱۱.۳k
۰۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.