ازدواج اجباری پارت ۶۸
#ازدواج_اجباری
پارت 68
جیمین : اگه نیاز داشتی میتونی بیای بغلم گریه کنی ..!!
ات : واقعااا
ات پرید بغل جیمین
ات :
حق...حق...تاحالا کسی رو بغل نکرده بودم
چقد نرمی ..!
ویو جیمین :
راستش اونموقع دلم براش سوخت همه بدبختیاش اومد جلو چشم
اون موقع هایی که اذیتش میکردم
از گریه هاش معلوم بود
تاحالا کسی دوستش نداشته
ولی پسر تو نباید عاشق میشدی
چرا اون حرف از دهنت پرید ...!
میخاستم اینو بگم بهش کع :
دور ترین نزدیک من ؛
تو مثل یه تیکه جدا شده از بهشت میمونی "
قطعا یه خواب شیرینی هستی که نمیخوام برای هیچوقت بیدار بشم .
اگه منو به یه گوشه ای خاک بسپرن ، درختی سرسبز میشم تا تو بتونی زیر سایه من تکیه بدی و کتابت رو بخونی و نور افتاب صورت مثل ماهت رو اذیت نکنه
اجوما : بغل همیداا
دوماد ما هل داره
نمک و فلفل داره 😂
ات : نه نه اینطوری نبود
اجوما : چرا داری گریه میکنی؟؟؟
ات : چیزی نیست
اجوما : ات..چرا دستات میلرزه ؟
ات : ن...نمیدونم دستام داره میلرزه
پاهامم سست شده
اجوما : شنیدم حرفاتو هااا
کی گفته کسی دوستت نداره ؟
من و یونا موزیم اینجا ؟
ات : نه منظورم این بود که تنهایی بزرگ شدم کسی نبوده مامان بابام انگار نبودن ..
ات زد زیر گریه:
اجومااا (باگریه )
اجوما : دخترم گریه نکنچیشده ؟
ات : تنهایی آدم رو کمطاقت میکنه. دلتنگی از یه آدمِ تنها، موجودی غمگین و بیمنطق میسازه. یه وقتایی بینِ این همه آدمِ غریبه و آشنا، به این محتاجیم که حضورِ کسی رو کنار خودمون حس کنیم. کسی که شنوندهی بهانههای ریز و درشتمون باشه. یه نفر که بشنوه و لبخند بزنه. گوش کنه و به دل نگیره. شنونده باشه و سکوت کنه. یه نفر که تویِ اوجِ بی منطقیمون، صبورترین آدمِ دنیا باشه. خیلی وقتا ما خودمون میدونیم حرفی که میزنیم منطقی نیست، اما یه نفر باید باشه تا تویِ چشمامون نگاه کنه و برای چند لحظه حقی که نداریم رو بهمون بده. کسی چه میدونه، شاید ما اون لحظه فقط تشنهیِ توجهیم، فقط کمی توجه.
تنهایی آدم رو کمطاقت میکنه...
اجوما : خیلی تاثیر گزار بود
برو شیرینی ببر برای یونا خانم حوس کرده
ات : مگه نبردی اجوما ؟
اجوما : خانم خامه ای میخاد ..
ات : باشه
ات برای یونا شیرینی برد
ات : بیا
یونا : سلامت کو ؟؟؟
عمع جیمین : وقتی میگم هر..زست منظورم اینه دیگه
یونا بشقاب شیرینی رو انداخت زمین بشقاب شیکست
ات جمع کرد
وقتی داشت جمع میکرد یه تیکه رفت تو دستش
ات : اییی....میسوزززههه
✨
پارت 68
جیمین : اگه نیاز داشتی میتونی بیای بغلم گریه کنی ..!!
ات : واقعااا
ات پرید بغل جیمین
ات :
حق...حق...تاحالا کسی رو بغل نکرده بودم
چقد نرمی ..!
ویو جیمین :
راستش اونموقع دلم براش سوخت همه بدبختیاش اومد جلو چشم
اون موقع هایی که اذیتش میکردم
از گریه هاش معلوم بود
تاحالا کسی دوستش نداشته
ولی پسر تو نباید عاشق میشدی
چرا اون حرف از دهنت پرید ...!
میخاستم اینو بگم بهش کع :
دور ترین نزدیک من ؛
تو مثل یه تیکه جدا شده از بهشت میمونی "
قطعا یه خواب شیرینی هستی که نمیخوام برای هیچوقت بیدار بشم .
اگه منو به یه گوشه ای خاک بسپرن ، درختی سرسبز میشم تا تو بتونی زیر سایه من تکیه بدی و کتابت رو بخونی و نور افتاب صورت مثل ماهت رو اذیت نکنه
اجوما : بغل همیداا
دوماد ما هل داره
نمک و فلفل داره 😂
ات : نه نه اینطوری نبود
اجوما : چرا داری گریه میکنی؟؟؟
ات : چیزی نیست
اجوما : ات..چرا دستات میلرزه ؟
ات : ن...نمیدونم دستام داره میلرزه
پاهامم سست شده
اجوما : شنیدم حرفاتو هااا
کی گفته کسی دوستت نداره ؟
من و یونا موزیم اینجا ؟
ات : نه منظورم این بود که تنهایی بزرگ شدم کسی نبوده مامان بابام انگار نبودن ..
ات زد زیر گریه:
اجومااا (باگریه )
اجوما : دخترم گریه نکنچیشده ؟
ات : تنهایی آدم رو کمطاقت میکنه. دلتنگی از یه آدمِ تنها، موجودی غمگین و بیمنطق میسازه. یه وقتایی بینِ این همه آدمِ غریبه و آشنا، به این محتاجیم که حضورِ کسی رو کنار خودمون حس کنیم. کسی که شنوندهی بهانههای ریز و درشتمون باشه. یه نفر که بشنوه و لبخند بزنه. گوش کنه و به دل نگیره. شنونده باشه و سکوت کنه. یه نفر که تویِ اوجِ بی منطقیمون، صبورترین آدمِ دنیا باشه. خیلی وقتا ما خودمون میدونیم حرفی که میزنیم منطقی نیست، اما یه نفر باید باشه تا تویِ چشمامون نگاه کنه و برای چند لحظه حقی که نداریم رو بهمون بده. کسی چه میدونه، شاید ما اون لحظه فقط تشنهیِ توجهیم، فقط کمی توجه.
تنهایی آدم رو کمطاقت میکنه...
اجوما : خیلی تاثیر گزار بود
برو شیرینی ببر برای یونا خانم حوس کرده
ات : مگه نبردی اجوما ؟
اجوما : خانم خامه ای میخاد ..
ات : باشه
ات برای یونا شیرینی برد
ات : بیا
یونا : سلامت کو ؟؟؟
عمع جیمین : وقتی میگم هر..زست منظورم اینه دیگه
یونا بشقاب شیرینی رو انداخت زمین بشقاب شیکست
ات جمع کرد
وقتی داشت جمع میکرد یه تیکه رفت تو دستش
ات : اییی....میسوزززههه
✨
۱۵.۸k
۱۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.