استاد کیم.؟؟
استاد کیم.؟؟
صبح ساعت حدودا 8 بلند شدم امروز قرار بود که استاد تاریخمون عوض بشه چون که استاد تاریخ مون تصادف تصادف کرده بود و به خاطر همین نمیتونست بیاد خیلی دوست داشتم بدونم که استادکیه
حدوداً بعد از دو ساعت راهی دانشگاه شدم تو وقتی به دانشگاه رسیدم دوستمو دیدم
*سلام اتی
-او سلام یونا
* دیت دیشب چطور بود
لبخند شیطونی رو لبش بود
-اوه میخواستی چی بشه اسکل بازی درآوردم که یارو رفت مزخرف ترین دینی بود که تا بحال رفته بودم
*یا ات بیخیال فراموشش کن
-نمیتونم بیا بریم داخل
وارد کلاس سدیم رفتیم ردیف آخر نشستیم داشتیم حرف میزدیم که استاد وارد شد
چی... اون...
jin
بعد از کلی تلاش و سر و کله زدن و هزینه تونستم تو کلاس ات استاد بشم بالاخره میام فرشته کوچولوم
خوب داستان از اونجایی شروع شد که یه شب مست بودو با ات.... داشتم و اون باهام کات کرد چون فکر کرد که من اونو فقط برای ... میخوام ولی خوب من مست بودم الان ۹ ماهی میشه که ات باهام کات کرده
صبح بلند شدم و آماده شدم و رفتم دانشگاه
وقتی به سمت ورودی میرفتم دیدم که ات و دوستش دارن باهام حرف میزنند
جوجه کوچولوم چقدر خوشگل شده
وقتی داشتم میرفتم دیدم که دارن در مورد دیت حرف میزنن
او پس جوجه رفته دیت اوکی به سمت رفتم
=========.=============.======
چند دقیقه گذشته بود به سمت کلاس راه افتادم درو باز کردم وارد شدم وقتی رفتم دیدم که ات با چشم های تیله ایش بهم زل زده لبخندی زدم
-بشینید بچه ها
من استاد کیم سوکجین هستم استاد تاریخ شما
خوب بیان خودتون رو به هم معرفی کنید
=============================
صبح ساعت حدودا 8 بلند شدم امروز قرار بود که استاد تاریخمون عوض بشه چون که استاد تاریخ مون تصادف تصادف کرده بود و به خاطر همین نمیتونست بیاد خیلی دوست داشتم بدونم که استادکیه
حدوداً بعد از دو ساعت راهی دانشگاه شدم تو وقتی به دانشگاه رسیدم دوستمو دیدم
*سلام اتی
-او سلام یونا
* دیت دیشب چطور بود
لبخند شیطونی رو لبش بود
-اوه میخواستی چی بشه اسکل بازی درآوردم که یارو رفت مزخرف ترین دینی بود که تا بحال رفته بودم
*یا ات بیخیال فراموشش کن
-نمیتونم بیا بریم داخل
وارد کلاس سدیم رفتیم ردیف آخر نشستیم داشتیم حرف میزدیم که استاد وارد شد
چی... اون...
jin
بعد از کلی تلاش و سر و کله زدن و هزینه تونستم تو کلاس ات استاد بشم بالاخره میام فرشته کوچولوم
خوب داستان از اونجایی شروع شد که یه شب مست بودو با ات.... داشتم و اون باهام کات کرد چون فکر کرد که من اونو فقط برای ... میخوام ولی خوب من مست بودم الان ۹ ماهی میشه که ات باهام کات کرده
صبح بلند شدم و آماده شدم و رفتم دانشگاه
وقتی به سمت ورودی میرفتم دیدم که ات و دوستش دارن باهام حرف میزنند
جوجه کوچولوم چقدر خوشگل شده
وقتی داشتم میرفتم دیدم که دارن در مورد دیت حرف میزنن
او پس جوجه رفته دیت اوکی به سمت رفتم
=========.=============.======
چند دقیقه گذشته بود به سمت کلاس راه افتادم درو باز کردم وارد شدم وقتی رفتم دیدم که ات با چشم های تیله ایش بهم زل زده لبخندی زدم
-بشینید بچه ها
من استاد کیم سوکجین هستم استاد تاریخ شما
خوب بیان خودتون رو به هم معرفی کنید
=============================
۵۹۵
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.