𝑉𝐴𝑀𝑃𝐼𝑅𝐸𝑆 𝑷𝑨𝑹𝑻 ④
بعده مراسم و ملکه شدنت هرکی به کاخه خودش میره
نشسته بودی رو تاقچه
آسمون نگا میکردی
چشمت به تو دوتا خفاش خورد
یکی ماده بود و یکی نر
و دوتا خون آشام بودن ک تبدیل شده بودن
و معلوم بود که عاشقه همن.
چون خیلی بهم چسبیده بودن و خودشونو بهم میمالوندن
لبخند رو لبات اومد
یه گربه داشت لبه پنجره راه میرفت
خودشو مالوند بهت
ا/ت=یااا سلام
گربه رو بغلش کرد و نازش کردی
اونم خر خر میکرد و لبات و لیس میزد
ا/ت=یااا لبای من مزه خون یمدن چجوری خوشت اومده؟😂
یه میو کرد
با ولع لبات و لیس میزد
سرش و ناز کردی
بعد اون گربه هه پرید و رفت
گربه هه میدویید که نبینیش
تعجب کردی ولی اهمیت ندادی
گربه هه پشته ساختمون قایم شد
تبدیل به کوک شد
کوک لباش و لیس زد..
کوک=خوشمزه بود خانوم جئون!
بعد تبدیل به خفاش شد و اومد رو پنجرت نشست و تبدیل به خودش شد
ا/ت=یاااا اینجا چیکار میکنی
کوک چونت و میگیره و صورتش و بهت نزدیک میکنه
کوک=دیدم چه گربه کوچولوی منحرفی اومده بود پیشت!
ا/ت=که چی؟
کوک=اوم هیچی..
کوک دستش و دورت حلقه کرد
موهات و بهم ریخت
کوک=کیوتیییی...
ا/ت=وقتی تا اخر خونت و مکیدمـــ
کوک لپات و گرفت و کشید
کوک=یاااا میخورمت بانی خانوم!
ا/ت=مست کردی؟...چسخل \:
کوک=یااا...پا بریم یکم بگردیم خانوم کوچولو!
کوک بغلت میکنه و دوتا بالش درمیاد ولی خودش انسانه
از بازوهات یمگیره و میرین رو یه درخت میشینین
کوک=یاااا دختر عمو...نظرت درباره من چیه؟
ا/ت=یه کله خرابه تشنه خون😂
کوک هم خندش میگیره
جفتتون نگاه هم مکنین
کوک و ا/ت=میگم!
بعد جفتتون خجالت کشیدین
ببخشید کمه الان کلاس حضوری دارم😅
نشسته بودی رو تاقچه
آسمون نگا میکردی
چشمت به تو دوتا خفاش خورد
یکی ماده بود و یکی نر
و دوتا خون آشام بودن ک تبدیل شده بودن
و معلوم بود که عاشقه همن.
چون خیلی بهم چسبیده بودن و خودشونو بهم میمالوندن
لبخند رو لبات اومد
یه گربه داشت لبه پنجره راه میرفت
خودشو مالوند بهت
ا/ت=یااا سلام
گربه رو بغلش کرد و نازش کردی
اونم خر خر میکرد و لبات و لیس میزد
ا/ت=یااا لبای من مزه خون یمدن چجوری خوشت اومده؟😂
یه میو کرد
با ولع لبات و لیس میزد
سرش و ناز کردی
بعد اون گربه هه پرید و رفت
گربه هه میدویید که نبینیش
تعجب کردی ولی اهمیت ندادی
گربه هه پشته ساختمون قایم شد
تبدیل به کوک شد
کوک لباش و لیس زد..
کوک=خوشمزه بود خانوم جئون!
بعد تبدیل به خفاش شد و اومد رو پنجرت نشست و تبدیل به خودش شد
ا/ت=یاااا اینجا چیکار میکنی
کوک چونت و میگیره و صورتش و بهت نزدیک میکنه
کوک=دیدم چه گربه کوچولوی منحرفی اومده بود پیشت!
ا/ت=که چی؟
کوک=اوم هیچی..
کوک دستش و دورت حلقه کرد
موهات و بهم ریخت
کوک=کیوتیییی...
ا/ت=وقتی تا اخر خونت و مکیدمـــ
کوک لپات و گرفت و کشید
کوک=یاااا میخورمت بانی خانوم!
ا/ت=مست کردی؟...چسخل \:
کوک=یااا...پا بریم یکم بگردیم خانوم کوچولو!
کوک بغلت میکنه و دوتا بالش درمیاد ولی خودش انسانه
از بازوهات یمگیره و میرین رو یه درخت میشینین
کوک=یاااا دختر عمو...نظرت درباره من چیه؟
ا/ت=یه کله خرابه تشنه خون😂
کوک هم خندش میگیره
جفتتون نگاه هم مکنین
کوک و ا/ت=میگم!
بعد جفتتون خجالت کشیدین
ببخشید کمه الان کلاس حضوری دارم😅
۸۰.۳k
۱۴ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.