دیروز روز عجیبی بود... شایدم خطرناک نم..
دیروز روز عجیبی بود... شایدم خطرناک نم..
صبح تو مدرسه بعد از امتحان زنبور نیشم زد بهش حساسیت داشتم داشتم خفه میشدم🤝🏻☠️
بعد ساعت سه مامانم گفت کمکش هویج پوست بکنم چاقو از دستم در رفت قشنگ روی رگ دستم خراش داد🤭🤝🏻
روی پشت بوم بودم به دیوار تکیه دادم سه تا اجر کنده شد افتاد ☠️🤌🏼
دیروز عزی جون جلوم شیک میزد🤣😭
صبح تو مدرسه بعد از امتحان زنبور نیشم زد بهش حساسیت داشتم داشتم خفه میشدم🤝🏻☠️
بعد ساعت سه مامانم گفت کمکش هویج پوست بکنم چاقو از دستم در رفت قشنگ روی رگ دستم خراش داد🤭🤝🏻
روی پشت بوم بودم به دیوار تکیه دادم سه تا اجر کنده شد افتاد ☠️🤌🏼
دیروز عزی جون جلوم شیک میزد🤣😭
۴.۰k
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.