میخوای بروی؟
میخوای بروی؟
بهانه میخواهی؟
بگذارمن بهانه رادستت بدهم....."برو"....
هرکسی پرسید:چرا؟بگو...
لجوج بود....
همیشه سرسختانه عاشقم بود...
بگوفریادمیزدکه مرامیخواهد....
بگودروغ میگفت....میگفت هرگزناراحتم نکرده ای...
بگودرگیربود...همیشه درگیرافسون نگاهم بود....
بگوبی احساس بود...به همه ی فریادها،اخم ها،توهین هایم،فقط لبخندمیزد...
بگواونخواست...
نخواست کسی جزمن دردلش خانه کند....
nafas
بهانه میخواهی؟
بگذارمن بهانه رادستت بدهم....."برو"....
هرکسی پرسید:چرا؟بگو...
لجوج بود....
همیشه سرسختانه عاشقم بود...
بگوفریادمیزدکه مرامیخواهد....
بگودروغ میگفت....میگفت هرگزناراحتم نکرده ای...
بگودرگیربود...همیشه درگیرافسون نگاهم بود....
بگوبی احساس بود...به همه ی فریادها،اخم ها،توهین هایم،فقط لبخندمیزد...
بگواونخواست...
نخواست کسی جزمن دردلش خانه کند....
nafas
۶۰۴
۲۸ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.