فیک عشق دردسرساز
«پارت:۲۲»
^نه خوشم اومد عالی پیش رفتی
+ببند دهنتو مرتیکه
دویدم سمتش و اسلحمو سمتش نشونه گرفتم و با حرص و عصبانیت داد زدم بگو اون سه نفر کجان؟ بگو از جونم چی میخوای؟؟؟؟؟؟
با حس ضربه ای که از پشت سر بهم خورد دیگه چیزیو نفهمیدم و همه جا تاریک شد.....
-تموم طول شب خواب به چشام نمیومد و تمام مدت فکرم درگیر مورا بود،یعنی چه کار فوری مهمی پیش اومده که مجبوره با عجله بره؟ نکنه بلایی سرش بیاد؟
رو به جیهون گفتم...
-جیهون تو از چیزی خبر نداری؟
×مثلا چی؟
-مورا کجا رفت؟ چه کاری پیش اومده؟
×بهت چی گفته؟
-گفت کار مهمی برای دوستش پیش اومده و باید بره کمکش کنه و خیلیم فوریه...
×نگو که...
-که چی؟؟
×وای نههههههه
-چیشدددد؟؟؟
×دختره احمق
-بهم بگو لطفا
×منو و اون قبلا همکار بودیم توی شرایط اضطراری عملیات ویژه انجام میشه و اینطوریه که یه نفر به تنهایی میره تو دل دشمن
-ی...یعنی
×اره،یعنی اون دیوونه برا نجات جون تو و اون سه نفر خودشو قربانی کرده
-باید بریم کمکش!
×نمیتونیم،ما آدرس یا نشونه ای نداریم ازش فقط باید منتظر بمونیم
-من دارم دیوونه میشم جیهون نمیتونم بیکار بشینم و عشقمو به کشتن بدم
×ع...عشقت؟!
-اره قرار بود فردا سوپرایزش کنم و ازش خواستگاری کنم!
×ولی اون وقتی عملیات ویژه رو انتخاب کرده یعنی میخواسته تنها باشه، بدون فکر کاریو نمیکنه آروم باش
(لایک و کامنت فراموش نشه❤)
^نه خوشم اومد عالی پیش رفتی
+ببند دهنتو مرتیکه
دویدم سمتش و اسلحمو سمتش نشونه گرفتم و با حرص و عصبانیت داد زدم بگو اون سه نفر کجان؟ بگو از جونم چی میخوای؟؟؟؟؟؟
با حس ضربه ای که از پشت سر بهم خورد دیگه چیزیو نفهمیدم و همه جا تاریک شد.....
-تموم طول شب خواب به چشام نمیومد و تمام مدت فکرم درگیر مورا بود،یعنی چه کار فوری مهمی پیش اومده که مجبوره با عجله بره؟ نکنه بلایی سرش بیاد؟
رو به جیهون گفتم...
-جیهون تو از چیزی خبر نداری؟
×مثلا چی؟
-مورا کجا رفت؟ چه کاری پیش اومده؟
×بهت چی گفته؟
-گفت کار مهمی برای دوستش پیش اومده و باید بره کمکش کنه و خیلیم فوریه...
×نگو که...
-که چی؟؟
×وای نههههههه
-چیشدددد؟؟؟
×دختره احمق
-بهم بگو لطفا
×منو و اون قبلا همکار بودیم توی شرایط اضطراری عملیات ویژه انجام میشه و اینطوریه که یه نفر به تنهایی میره تو دل دشمن
-ی...یعنی
×اره،یعنی اون دیوونه برا نجات جون تو و اون سه نفر خودشو قربانی کرده
-باید بریم کمکش!
×نمیتونیم،ما آدرس یا نشونه ای نداریم ازش فقط باید منتظر بمونیم
-من دارم دیوونه میشم جیهون نمیتونم بیکار بشینم و عشقمو به کشتن بدم
×ع...عشقت؟!
-اره قرار بود فردا سوپرایزش کنم و ازش خواستگاری کنم!
×ولی اون وقتی عملیات ویژه رو انتخاب کرده یعنی میخواسته تنها باشه، بدون فکر کاریو نمیکنه آروم باش
(لایک و کامنت فراموش نشه❤)
۲۸.۱k
۰۷ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.