life again پارت چهار
#life_again
Part four
۱۶ ژانویه ی ۲۰۲۴ / سئول
تهیونگ: به خدا من میدونم عاشقشم.
یونگی: آخه چرا به من نگفتییییی
تهیونگ: هیونگ میترسیدم.
یونگی: از من؟ اصلا باشه.به خدا دیگه اگه باهات حرف زدم.
تهیونگ: نه هیونگ از تو نه.. از اینکه به جیمین هیونگ بگی اونم به جونگکوک و کوک منو قبول نکنه.
یونگی: جونگکوک غلط میکنه با تو. اصلا من به جیمین گفتم. اون قرار نیست مثل کوک پاشه بیاد جای اون بهت اعتراف کنه.منو جیمین قرار نیست برای شما دوتا تکرار بشیم.
تهیونگ خنده ای کرد و گفت: به نظرم اگه جونگکوک پیش قدم نمیشد شما دوتا عاشق بهم نمیرسیدید.
یونگی پوکر فیس نگاهش کرد و گفت: ببند ته
تهیونگ: میشه فردا شب قرار بذاریم ؟! من باید به کوک حرفامو بزنم.
یونگی: با مینی هماهنگ میکنم نگران نباش.
تهیونگ پرید بغل هیونگش و گفت: ممنونم هیونگگگکک...
یونگی خنده لثه ای کرد و گفت: خواهش میکنم فسقل حالا برو تمرین کن چی میخوای بهش بگی.
تهیونگ: به کسی که عاشقشی چی باید بگی؟
یونگی: یه نقشه دارم.....
..............
۲۰ ژانویه ی ۲۰۲۴/ سئول
تهیونگ: جونگکوک یه سوال . وقتی میخوای به یکی بگی عاشقتم باید برای شروع چی بگی؟
جونگکوک:خب باید فکر کنی که اون احساس از کی شروع شده
تهیونگ:خب..
جونگکوک: و به همون حالت بهش بگی چطور احساس کردی حسی بهش داری
تهیونگ : ببین من حالیم نمیشه یه جمله تمام کمال بگو
جونگکوک: خیلی راحت بهش بگو من عاشقتم
تهیونگ: همینجوری؟ من عاشقتم
جونگکوک: آفرین...وایسا....با منی؟!
تهیونگ: اره جئون جونگکوک من عاشقتم.
جونگکوک: هیونگ......
تهیونگ: نمیخواد الان جواب بدی... هروقت کامل فکر کردی....الان بیا از غذامون لذت ببریم.
تهیونگ سفارش جونگکوک رو جلوش هل داد و اشاره کرد که بخوره...ولی کوک حواسش یه جای دیگه بود... یعنی واقعا تهیونگ اون کس رو بهش داشت ؟!
پس چرا معطل میکرد؟
جونگکوک با سرعت سرشو بالا آورد و با صدای نسبتا بلندی گفت: منم عاشقتم کیم تهیونگ...
تهیونگ با چشمای گرد بهش خیره شد. جونگکوک وقتی فهمید چی گفته گونه هاش به رنگ سرخ دراومد.
تهیونگ لبخندی به خجالتش زد و آروم گفت: من بیشتر کیم کوک.
جونگکوک نگاهشو بالا آورد. از اسم جدیدش خوشش اومده بود...کیم جونگکوک....
به ارومی لب زد: نه خیرم من بیشتر کیم ته.
....................
ادامه دارد...
Part four
۱۶ ژانویه ی ۲۰۲۴ / سئول
تهیونگ: به خدا من میدونم عاشقشم.
یونگی: آخه چرا به من نگفتییییی
تهیونگ: هیونگ میترسیدم.
یونگی: از من؟ اصلا باشه.به خدا دیگه اگه باهات حرف زدم.
تهیونگ: نه هیونگ از تو نه.. از اینکه به جیمین هیونگ بگی اونم به جونگکوک و کوک منو قبول نکنه.
یونگی: جونگکوک غلط میکنه با تو. اصلا من به جیمین گفتم. اون قرار نیست مثل کوک پاشه بیاد جای اون بهت اعتراف کنه.منو جیمین قرار نیست برای شما دوتا تکرار بشیم.
تهیونگ خنده ای کرد و گفت: به نظرم اگه جونگکوک پیش قدم نمیشد شما دوتا عاشق بهم نمیرسیدید.
یونگی پوکر فیس نگاهش کرد و گفت: ببند ته
تهیونگ: میشه فردا شب قرار بذاریم ؟! من باید به کوک حرفامو بزنم.
یونگی: با مینی هماهنگ میکنم نگران نباش.
تهیونگ پرید بغل هیونگش و گفت: ممنونم هیونگگگکک...
یونگی خنده لثه ای کرد و گفت: خواهش میکنم فسقل حالا برو تمرین کن چی میخوای بهش بگی.
تهیونگ: به کسی که عاشقشی چی باید بگی؟
یونگی: یه نقشه دارم.....
..............
۲۰ ژانویه ی ۲۰۲۴/ سئول
تهیونگ: جونگکوک یه سوال . وقتی میخوای به یکی بگی عاشقتم باید برای شروع چی بگی؟
جونگکوک:خب باید فکر کنی که اون احساس از کی شروع شده
تهیونگ:خب..
جونگکوک: و به همون حالت بهش بگی چطور احساس کردی حسی بهش داری
تهیونگ : ببین من حالیم نمیشه یه جمله تمام کمال بگو
جونگکوک: خیلی راحت بهش بگو من عاشقتم
تهیونگ: همینجوری؟ من عاشقتم
جونگکوک: آفرین...وایسا....با منی؟!
تهیونگ: اره جئون جونگکوک من عاشقتم.
جونگکوک: هیونگ......
تهیونگ: نمیخواد الان جواب بدی... هروقت کامل فکر کردی....الان بیا از غذامون لذت ببریم.
تهیونگ سفارش جونگکوک رو جلوش هل داد و اشاره کرد که بخوره...ولی کوک حواسش یه جای دیگه بود... یعنی واقعا تهیونگ اون کس رو بهش داشت ؟!
پس چرا معطل میکرد؟
جونگکوک با سرعت سرشو بالا آورد و با صدای نسبتا بلندی گفت: منم عاشقتم کیم تهیونگ...
تهیونگ با چشمای گرد بهش خیره شد. جونگکوک وقتی فهمید چی گفته گونه هاش به رنگ سرخ دراومد.
تهیونگ لبخندی به خجالتش زد و آروم گفت: من بیشتر کیم کوک.
جونگکوک نگاهشو بالا آورد. از اسم جدیدش خوشش اومده بود...کیم جونگکوک....
به ارومی لب زد: نه خیرم من بیشتر کیم ته.
....................
ادامه دارد...
۳.۶k
۰۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.