پارت 20
ویو ته
بعد 30 مین رسیدم و کوکی رو سوار کردم که ببرمش خونه .
ویو نویسنده
سه هفته ای از رابطشون میگذره و ته فکر های پلیدی به ذهنش میزنه و میخواد زود تر انجامش بده.
ویو ته
امروز روز خوبی برای انجام دادن فکر های که دارم .
پرش به شب
ویو ته
بعد از فیلم دیدن با کوک رفتیم سمت اتاقمون«اتاقشون یکی هست.» و من منتظر یه زمان خوب برای انجام دادن کارم بودم.
ادامه دارد................
خوب الان پارت بعد رو میزارم.
بعد 30 مین رسیدم و کوکی رو سوار کردم که ببرمش خونه .
ویو نویسنده
سه هفته ای از رابطشون میگذره و ته فکر های پلیدی به ذهنش میزنه و میخواد زود تر انجامش بده.
ویو ته
امروز روز خوبی برای انجام دادن فکر های که دارم .
پرش به شب
ویو ته
بعد از فیلم دیدن با کوک رفتیم سمت اتاقمون«اتاقشون یکی هست.» و من منتظر یه زمان خوب برای انجام دادن کارم بودم.
ادامه دارد................
خوب الان پارت بعد رو میزارم.
۴.۰k
۰۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.