نچ*◄থৣ رمان چشم آبے 💖থৣ►
نچ*◄থৣ رمان چشم آبے 💖থৣ►
#پارت_1
اخ خسته شدم چقدر مهمون داره مگه خاله مریم، کاش مامان و بابام منو میخواستند از وقتی یادمه پیش خالم و شوهرش و دوتا دخترش زندگی میکردم و کارهای خونه رو انجام میدم از بچگی آشپزیم بیست بود
خاله/ هوی دختر داری چی کار میکنی ژله رو درست کردی،همه چی باشه به هیچ کم و کاستی
من/ چشمم
از آشپز خونه رفت بیرون اصلا هواسم نبود زود رفتم ژله ها رو نگاه کردم رفتم سراغ غذا دیدم که همه چی آماده شده زیرشون خاموش کردم و سیب زمینی رو شروع کردم سرخ کردن و...
آخيش تموم شد، از آشپزخونه ک بیرون میای رو به روش در حال هست و کنار آشپزخونه اون ور کانتر تلوزیون و مبل ها هست و سه تا اتاق داره پایین ک مال خاله اینا هست بگذریم بهتره به خاله بگم کارهام تموم شده
داد زدم خالههه کارهام تموم شده و پا به فرار گذاشتم چون ده بار گفته بود داد نزن زود در اتاق رو قفل کردم
اتاق ک چه عرض کنم یه تخت وسط اتاق و یه میز و یه کمد پر از لباس های قدیمی دختر خاله هام ک به من میدادن و یه اینه و پنجره و...
خدا رو شکر ک همه اتاق ها حموم و دستشویی دارند زود رفتم حموم و الان سر کمد هستم دارم هودی سیاه و شلوار سیاه میپوشم
و الان موقع شونه کردن موهای بلندم هستش اینه و شونه رو از روی میز ور داشتم نشستم روی تخت شروع کردم شونه کردن و موهام رو بافتم یکم آرایش هم کردم
وقتی تموم شد بلند شدم اتاق رو تمیز کردم
https://t.me/+whaCAiqD1zJkYWU0 کانال تلگرامم عضو شید 🕸️❤️
#پارت_1
اخ خسته شدم چقدر مهمون داره مگه خاله مریم، کاش مامان و بابام منو میخواستند از وقتی یادمه پیش خالم و شوهرش و دوتا دخترش زندگی میکردم و کارهای خونه رو انجام میدم از بچگی آشپزیم بیست بود
خاله/ هوی دختر داری چی کار میکنی ژله رو درست کردی،همه چی باشه به هیچ کم و کاستی
من/ چشمم
از آشپز خونه رفت بیرون اصلا هواسم نبود زود رفتم ژله ها رو نگاه کردم رفتم سراغ غذا دیدم که همه چی آماده شده زیرشون خاموش کردم و سیب زمینی رو شروع کردم سرخ کردن و...
آخيش تموم شد، از آشپزخونه ک بیرون میای رو به روش در حال هست و کنار آشپزخونه اون ور کانتر تلوزیون و مبل ها هست و سه تا اتاق داره پایین ک مال خاله اینا هست بگذریم بهتره به خاله بگم کارهام تموم شده
داد زدم خالههه کارهام تموم شده و پا به فرار گذاشتم چون ده بار گفته بود داد نزن زود در اتاق رو قفل کردم
اتاق ک چه عرض کنم یه تخت وسط اتاق و یه میز و یه کمد پر از لباس های قدیمی دختر خاله هام ک به من میدادن و یه اینه و پنجره و...
خدا رو شکر ک همه اتاق ها حموم و دستشویی دارند زود رفتم حموم و الان سر کمد هستم دارم هودی سیاه و شلوار سیاه میپوشم
و الان موقع شونه کردن موهای بلندم هستش اینه و شونه رو از روی میز ور داشتم نشستم روی تخت شروع کردم شونه کردن و موهام رو بافتم یکم آرایش هم کردم
وقتی تموم شد بلند شدم اتاق رو تمیز کردم
https://t.me/+whaCAiqD1zJkYWU0 کانال تلگرامم عضو شید 🕸️❤️
۲۲.۶k
۰۹ فروردین ۱۴۰۱