روانی دوست داشتنی من
#روانی_دوست_داشتنی_من
P:42
(ویو ا.ت)
با سردر بدی چشمامو باز کردم
چشمام تار میدید که بت چندبار پلک زدن درست شد
با یاد آوری اتفاقاتی که افتاد اخم غلیظی کردم که با اومدن صدای مردی از پشت سرم ریشه ی افکارم پاره شد
مرد: میبینم که بیدار شدی
با همون اخمی که روی صورتم بود گفتم
ا.ت: تو کی هستی؟ از کجا درباره ی کابوس هام خبر داری؟
با حرفم قهقه ی بلندی سر داد و با حالتی که سعی داشت خندشو کنترل کنه گفت
مرد: ببینم نکنه فکر کردی فقط خودتو فلیکس درگیر این طلسمین؟
با حرفش انگار یه لیوان آب سرد روم خالی کرده باشن با صدایی که میلرزید گفتم
ا.ت: منظ......ورت....... چ.....یه؟
درحالی که پشتم وایستاده بود دستاشو روی شونه هام گزاشت و دم گوشم گفت
مرد: من،تو،فلیکس، و اون بیماری که توی بیمارستان دیدی!! عشق تو او فلیکس زندگی ههمونو نابود کرده
ا.ت : منظورت چیه؟ این کابوس ها از قبل اینکه منو فلیکس حتی همو بشناسیم وجود داشت
با حرفم دستشو از روی شونم برداشت و اومد و جلوم وایستاد
با دیدن قیافش بدنم یخ کرد
ضربان قلبم به بالای هزار رسید و بدنم کاملا خشک شد
اون ......پدر ...... فلیکس بود
P:42
(ویو ا.ت)
با سردر بدی چشمامو باز کردم
چشمام تار میدید که بت چندبار پلک زدن درست شد
با یاد آوری اتفاقاتی که افتاد اخم غلیظی کردم که با اومدن صدای مردی از پشت سرم ریشه ی افکارم پاره شد
مرد: میبینم که بیدار شدی
با همون اخمی که روی صورتم بود گفتم
ا.ت: تو کی هستی؟ از کجا درباره ی کابوس هام خبر داری؟
با حرفم قهقه ی بلندی سر داد و با حالتی که سعی داشت خندشو کنترل کنه گفت
مرد: ببینم نکنه فکر کردی فقط خودتو فلیکس درگیر این طلسمین؟
با حرفش انگار یه لیوان آب سرد روم خالی کرده باشن با صدایی که میلرزید گفتم
ا.ت: منظ......ورت....... چ.....یه؟
درحالی که پشتم وایستاده بود دستاشو روی شونه هام گزاشت و دم گوشم گفت
مرد: من،تو،فلیکس، و اون بیماری که توی بیمارستان دیدی!! عشق تو او فلیکس زندگی ههمونو نابود کرده
ا.ت : منظورت چیه؟ این کابوس ها از قبل اینکه منو فلیکس حتی همو بشناسیم وجود داشت
با حرفم دستشو از روی شونم برداشت و اومد و جلوم وایستاد
با دیدن قیافش بدنم یخ کرد
ضربان قلبم به بالای هزار رسید و بدنم کاملا خشک شد
اون ......پدر ...... فلیکس بود
۹.۴k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.