چند پارتی جونگکوک ¹
وقتی توی لایو بود و تو اذیتش میکردی۰۰۰
+( امروز باید میرفتم حموم پریودیم امروز دیگه تموم شد)
+ جونگکوک من میرم حموم
_ خب باشه برو عشقم
+ تو داری چی کار میکنی؟
_ دارم رو اهنگه جدیدم کار میکنم
+ اووو ببینم چیه
_ نه نه اصلااا
+ اخه چرا میخوام ببینممم
_ نخیر ا.ت نمیشههههه
+ چرااا؟
_ عشقم نمیشهههه بزار سوپرایز باشههههه
+ خب من از فضولی میترکمممم
_ نه عشقم نمیترکی نگران نباش
+ بیشعور
_ تو برو حموم
+ ارع راستی برم حموم، فعلا
+( رفتم تو حموم وانو پر کردمو نشستم تو وان)
+ اخیششش چقد حموم خوبه کاش ماهی بودم که همش تو اب زندگی میکردم
+( دیدم یه صداهایی داره از بیرون میاد)
+چخبره؟ داره با کی حرف میزنه
+( از تو وان بلند شدم رفتم زیر دوش خودمو شستم اسکراب بدن عسلیمو به بدنم زدمو بعد از چند مین رو بدنم اب گرفتم و اومدم بیرون، دورم حوله پیچیدم وارد اتاق شدم که صداش واضح تر شد فهمیدم لایو گرفته و داره با ارمیا حرف میزنه)
+ اوممم.... جونگکوک خان بنظرم یکم اذیتت کنم بدک نیستا
+( لباس نپوشیدن و گذاشتم همون حوله کوتاه دورم باشه، موهامو نیمه خشک کردم و بیخیالش شدم درو باز کردمو از اتاق زدم بیرون)
_ بله دوستان خونم.... دارم چیکار میکنم؟ ( داره با ارمیا صحبت میکنه)
_ خب قبله اینکه لایو بگیرم یکم کارامو انجام دادمو گفتم یه لایو بگیرم و ب....
_( یهو دیدم درو اتاق باز شد و ا.ت از اتاق زد بیرون، دورش یه حوله کوتاه پیچیده بود)
_ و با آر...آرمیا صحبت کنم...
_( خیره مونده بودم بهش... ولی به سختی ازش دل کندمو به صفحه گوشی خیره شدم....)
ادامه دارد.....
+( امروز باید میرفتم حموم پریودیم امروز دیگه تموم شد)
+ جونگکوک من میرم حموم
_ خب باشه برو عشقم
+ تو داری چی کار میکنی؟
_ دارم رو اهنگه جدیدم کار میکنم
+ اووو ببینم چیه
_ نه نه اصلااا
+ اخه چرا میخوام ببینممم
_ نخیر ا.ت نمیشههههه
+ چرااا؟
_ عشقم نمیشهههه بزار سوپرایز باشههههه
+ خب من از فضولی میترکمممم
_ نه عشقم نمیترکی نگران نباش
+ بیشعور
_ تو برو حموم
+ ارع راستی برم حموم، فعلا
+( رفتم تو حموم وانو پر کردمو نشستم تو وان)
+ اخیششش چقد حموم خوبه کاش ماهی بودم که همش تو اب زندگی میکردم
+( دیدم یه صداهایی داره از بیرون میاد)
+چخبره؟ داره با کی حرف میزنه
+( از تو وان بلند شدم رفتم زیر دوش خودمو شستم اسکراب بدن عسلیمو به بدنم زدمو بعد از چند مین رو بدنم اب گرفتم و اومدم بیرون، دورم حوله پیچیدم وارد اتاق شدم که صداش واضح تر شد فهمیدم لایو گرفته و داره با ارمیا حرف میزنه)
+ اوممم.... جونگکوک خان بنظرم یکم اذیتت کنم بدک نیستا
+( لباس نپوشیدن و گذاشتم همون حوله کوتاه دورم باشه، موهامو نیمه خشک کردم و بیخیالش شدم درو باز کردمو از اتاق زدم بیرون)
_ بله دوستان خونم.... دارم چیکار میکنم؟ ( داره با ارمیا صحبت میکنه)
_ خب قبله اینکه لایو بگیرم یکم کارامو انجام دادمو گفتم یه لایو بگیرم و ب....
_( یهو دیدم درو اتاق باز شد و ا.ت از اتاق زد بیرون، دورش یه حوله کوتاه پیچیده بود)
_ و با آر...آرمیا صحبت کنم...
_( خیره مونده بودم بهش... ولی به سختی ازش دل کندمو به صفحه گوشی خیره شدم....)
ادامه دارد.....
۲۳.۵k
۱۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.