زندگی پر معنا
#زندگی_پر_معنا
P1
""ویو ا.ت""
صبح ساعت 6 بیدار شدم رفتم حاضر شم که برم سرکار رفتم دستشویی موهامو شونه زدم و دیدم مامانم صدام میکنه
علامت مامان ا.ت&و باباش$
&:دخترم بیا صبحانه حاضره
+:چشم
/ا.ت رفت پایین \
+:سلام...
&:سلام دخترم
$:سلام(سرد)
+:بابام همیشه بامن بد رفتار میکنه و من دیگه کم کم عادت کردم داشتم صبحونه میخوردم که مامانم یهو گفت
&:دخترم داییت اینا امروز میخوان بیان خونمون
+:چی یعنی جوهیون هم میاد |خواهر کوک|
&:اره
+:[اگه اون بیاد که کوک هم میاد وای نه من خیلی ازش میترسم ولی چه کنیم]
+:باشه پس من میرم حموم بعد میرم سرکار
&:باشه دخترم برو
+:فعلا
.......... راوی........
ا.ت داشت به سمت حموم میرفت
که یهو متوجه شد یکی از پشت بغلش کرده
برگشت و دید برادر کوچک تر ش است
[نامجون]
علامت نامجون@
+:عه سوبین بیدار شدی
@:اره راستی امروز میخوای بری سرکار
+:آره چه طور؟
@:هیچی برگشتنی کیمچی و نودل بگیر
+:ای شکمو باشه(خنده)
رفتم حموم و یک دوش 20 مینی گرفتم اومدم بیرون لباسامو پوشیدم و وسایلمو برداشتم
رفتم سرکار......
ادامه دارد....
P1
""ویو ا.ت""
صبح ساعت 6 بیدار شدم رفتم حاضر شم که برم سرکار رفتم دستشویی موهامو شونه زدم و دیدم مامانم صدام میکنه
علامت مامان ا.ت&و باباش$
&:دخترم بیا صبحانه حاضره
+:چشم
/ا.ت رفت پایین \
+:سلام...
&:سلام دخترم
$:سلام(سرد)
+:بابام همیشه بامن بد رفتار میکنه و من دیگه کم کم عادت کردم داشتم صبحونه میخوردم که مامانم یهو گفت
&:دخترم داییت اینا امروز میخوان بیان خونمون
+:چی یعنی جوهیون هم میاد |خواهر کوک|
&:اره
+:[اگه اون بیاد که کوک هم میاد وای نه من خیلی ازش میترسم ولی چه کنیم]
+:باشه پس من میرم حموم بعد میرم سرکار
&:باشه دخترم برو
+:فعلا
.......... راوی........
ا.ت داشت به سمت حموم میرفت
که یهو متوجه شد یکی از پشت بغلش کرده
برگشت و دید برادر کوچک تر ش است
[نامجون]
علامت نامجون@
+:عه سوبین بیدار شدی
@:اره راستی امروز میخوای بری سرکار
+:آره چه طور؟
@:هیچی برگشتنی کیمچی و نودل بگیر
+:ای شکمو باشه(خنده)
رفتم حموم و یک دوش 20 مینی گرفتم اومدم بیرون لباسامو پوشیدم و وسایلمو برداشتم
رفتم سرکار......
ادامه دارد....
۴.۱k
۰۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.