پارت ۶ : این عشق خونین 🍷
پارت ۶ : # این_عشق_خونین 🍷
«پایان فلش بک »
« ویو لیسا »
خیلی شلوغ بود فکر نمیکردم پدرم آنقدر مهمون دعوت کنه ولی هر جا رو گشتم کوک رو پیدا نکردم دلم خیلی براش تنگ شده بود ( بیچاره لیسا نمیدونه قراره جونگ کوک چه بلایی سرش بیاره 🥺😔)
آخرین باری که دیدمش وقتی ۹ سالم بود دیدم
در فکر فرو رفته بودم که با یه صدای ظریفی به خودم اومدم :
( علامت آیو ^ علامت لیسا+ )
^ به به خوشگل خانم چه عجب ما شما رو دیدیم
+ آیو تویی
^ نه پس روحمه
+ این چه حرفیه
^ به چی فکر میکردی
+ هیچی
^ به من دروغ نگو
+ به خدا هیچی
^ باشه پس خودم حدس میزنم
+ خب بزن
^ یا برای کارآموزیت یا کوک ، آره ؟
+ از کجا فهمیدی
^ کدومش درست بود هان
+ خب حقیقتش ( با خجالت )
^ اوووو شیطون که اینطور پس برای کوک
+ ....
«ویو آیو »
داشتم با لیسا صحبت میکردم که چشمم به یه پسر قد بلند و خوش تیپ افتاد ولی ماسک سیاه زده بود . بیشتر که دقت کردم دیدم کوک بود یه دختر و یه پسر هم کنارش بود حتما اونا هم وونیونگ و اونوو بودن
+ آیو کجایی
^ چ...چی
+ حالت خوبه
^ آره
+ پس چرا غرق در فکر بودی
^ هان نه نه اصلا
+ باشه بابا ( با خنده )
« ویو اونوو »
داشتم با وونیونگ صحبت میکردم که فهمیدم جونگ کوک غرق یه دختر شده البته معلومه که خیلی خوشحال شدم اما یه حسی بهم میگفت
که اون دختر برای کوک آشنا بود
«پایان فلش بک »
« ویو لیسا »
خیلی شلوغ بود فکر نمیکردم پدرم آنقدر مهمون دعوت کنه ولی هر جا رو گشتم کوک رو پیدا نکردم دلم خیلی براش تنگ شده بود ( بیچاره لیسا نمیدونه قراره جونگ کوک چه بلایی سرش بیاره 🥺😔)
آخرین باری که دیدمش وقتی ۹ سالم بود دیدم
در فکر فرو رفته بودم که با یه صدای ظریفی به خودم اومدم :
( علامت آیو ^ علامت لیسا+ )
^ به به خوشگل خانم چه عجب ما شما رو دیدیم
+ آیو تویی
^ نه پس روحمه
+ این چه حرفیه
^ به چی فکر میکردی
+ هیچی
^ به من دروغ نگو
+ به خدا هیچی
^ باشه پس خودم حدس میزنم
+ خب بزن
^ یا برای کارآموزیت یا کوک ، آره ؟
+ از کجا فهمیدی
^ کدومش درست بود هان
+ خب حقیقتش ( با خجالت )
^ اوووو شیطون که اینطور پس برای کوک
+ ....
«ویو آیو »
داشتم با لیسا صحبت میکردم که چشمم به یه پسر قد بلند و خوش تیپ افتاد ولی ماسک سیاه زده بود . بیشتر که دقت کردم دیدم کوک بود یه دختر و یه پسر هم کنارش بود حتما اونا هم وونیونگ و اونوو بودن
+ آیو کجایی
^ چ...چی
+ حالت خوبه
^ آره
+ پس چرا غرق در فکر بودی
^ هان نه نه اصلا
+ باشه بابا ( با خنده )
« ویو اونوو »
داشتم با وونیونگ صحبت میکردم که فهمیدم جونگ کوک غرق یه دختر شده البته معلومه که خیلی خوشحال شدم اما یه حسی بهم میگفت
که اون دختر برای کوک آشنا بود
۱.۱k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.