هم اتاقی پارت اخر
(یوجین با سان شی اومدن تو)
جیمین:یچیزی هست به اسم در شاید من میخواستم ببوسمش شما باید اینجوری میومدین تو؟
سان شی:وایییی جیمین این کار جرعت میخواد جرعت.
یوجین:کاشکی باهاش راجب جرعت صحبت نمیکردی(اروم)
جیمین:جرعت؟باشه
راوی
جیمین همون لحظه برگشت سمت ا.ت دستشو گرفتو بلندش کرد بوسه ی ریزی روی لباش کاشت
(ا.ت خشکش زده)
جیمین:داشتی میگفتی جرعت؟خب ادامش..
سان شی:این چیزی نبود
یوجین:راست میگه اگه جرعت داری حرف دلتو بهش بزن
جیمین:باشه ا.ت، ببین نمیدونم چجوری یا چطوری اون حس شرو شیطونی اذیت کردنت کم کم به دوست داشتنت تبدیل شده هر دقیقه با یه نگاه بهت یا حرف زدنت بیشترو بیشتر میشه...
(همه یهو ریختن تو اتاق خوشحالی کردن)
ا.ت:(سرخ شده)
جیمین:وحشیاااا ساکت خجالت میکشههه
همه:اووووووووو
سان شی:ا.ت نمیخوای جوابشو بدی؟
مینهو:راست میگه
همه:بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو
ا.ت:خ..خیلی خب ب..بسه م..میگم
جیمین:.........
همه:.........
ا.ت:م.....منم دوست دارم
(همه جیغو داد میکنن از خوشحالی)
جیمین:خب دیگه برید بیرون
(همه پکر شدن)
یوجین:چرااا
جیمین:چون من ا.تو کار دارم
همه:اووووووووو
ا.ت:نه نه بچه ها چیزه نرید بچه ها بچه هااا
(بچه ها رفتن)
سان شی از لای در:خوش بگذرههههه
ا.ت:چیکارم داری؟
جیمین:همیشه انقد نگرانی؟نترس چیزی نمیشه(پوزخند)
ا.ت:وایییایاساساییسییییی
منتظر چی شما عزیزم؟🌚باز فکر کردی من مینویسم؟🤣انقد خوشم میاد بزنم تو ذوقتون🛐 همتون زنامین خدانگهدار✔️
جیمین:یچیزی هست به اسم در شاید من میخواستم ببوسمش شما باید اینجوری میومدین تو؟
سان شی:وایییی جیمین این کار جرعت میخواد جرعت.
یوجین:کاشکی باهاش راجب جرعت صحبت نمیکردی(اروم)
جیمین:جرعت؟باشه
راوی
جیمین همون لحظه برگشت سمت ا.ت دستشو گرفتو بلندش کرد بوسه ی ریزی روی لباش کاشت
(ا.ت خشکش زده)
جیمین:داشتی میگفتی جرعت؟خب ادامش..
سان شی:این چیزی نبود
یوجین:راست میگه اگه جرعت داری حرف دلتو بهش بزن
جیمین:باشه ا.ت، ببین نمیدونم چجوری یا چطوری اون حس شرو شیطونی اذیت کردنت کم کم به دوست داشتنت تبدیل شده هر دقیقه با یه نگاه بهت یا حرف زدنت بیشترو بیشتر میشه...
(همه یهو ریختن تو اتاق خوشحالی کردن)
ا.ت:(سرخ شده)
جیمین:وحشیاااا ساکت خجالت میکشههه
همه:اووووووووو
سان شی:ا.ت نمیخوای جوابشو بدی؟
مینهو:راست میگه
همه:بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو
ا.ت:خ..خیلی خب ب..بسه م..میگم
جیمین:.........
همه:.........
ا.ت:م.....منم دوست دارم
(همه جیغو داد میکنن از خوشحالی)
جیمین:خب دیگه برید بیرون
(همه پکر شدن)
یوجین:چرااا
جیمین:چون من ا.تو کار دارم
همه:اووووووووو
ا.ت:نه نه بچه ها چیزه نرید بچه ها بچه هااا
(بچه ها رفتن)
سان شی از لای در:خوش بگذرههههه
ا.ت:چیکارم داری؟
جیمین:همیشه انقد نگرانی؟نترس چیزی نمیشه(پوزخند)
ا.ت:وایییایاساساییسییییی
منتظر چی شما عزیزم؟🌚باز فکر کردی من مینویسم؟🤣انقد خوشم میاد بزنم تو ذوقتون🛐 همتون زنامین خدانگهدار✔️
۳.۰k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.