چند پارتی: نام:"دیدار رویایی" ۳۰ کامنت چون چند وقت پارت
ننوشتم🍫🙂🦋
part ⁷
******
جئون:آهههه...بزار فک کنم...
*هوپی میاد الان*
هوپی:خب...ات...بیا بریم سالن دنس.....
+:باشههه...جونگ کوکا خدافظ!!*فارسی میگه*
جئون:چی گفتیالان فهش دادی!؟
+:ن بابا گفتم خدافض*دوباره حرفاشون همه کره ای هس*
جئون:اوک...ولی وای ب حالت اگه فهش داده باشی،میزنم گوگل،اگه فهش بود ب ۷ روش جئون جونگ کوکی پارت میکنم!؟*منحرف نشین ی وقت؟!*
+:باشهههه*داره میره سمت در*
*بیرون باشگاه*
هوپی:خب خانم ات ماشینم اونجاس*هوپی ماسک زده و ب جلو اشاره میکنه*
+:دیدم...
*تو ماشین تو راه سالن دنس*
+:هوسوکاااا....تو سرباز...*سرش گیج رفت*
هوپی:هی ات خوبیییی؟*نگرون*
+:آه...ارح خوبم...داشتم درباره چی میگفت...
هوپی:رسیدیم...
+:ب همین زودیییی؟؟؟
هوپی: نح فرزندم میخام برات ابمیوه...*با خنده*
+:هوسوکا دستت طلا ولی نمیخام امروز جیمین هیونگ ۳ تا بستنی ب خوردم داد مریض میشم ب کنسرت نمیرسمممم....
هوپی:باشههه....
*رسیدن ب سالن دنس-داخل سالن-کسی غیر این دو تا نیس تو سالن،اوک؟*
هوپی:خب...میس ات چ دنسی رو بریم؟؟؟؟
+:آم....بزا فک کنم...هوسوکا با تو هر کاری کردن قشنگههه....خودت انتخاب کن دیگه؟!...
هوپی:اما من دوس دارم ب میل تو دنس بریم...پس تو بگو مادمازل؟!
+:خب...دنسه(هر دنسی ک خودتون دوس دارین) رو بریم....
هوپی:باشه...
+:هورااا*خر ذوق*
*بعد رفتن دنس هایه مختلف-۳ ساعت بعد*
هوپی:اوففف...ات واقن کارت عالیههه...حتمن دنسر،یا آیدل شو....
ات ک دراز کشیده بود با ذوق پاشد و رو ب هوسوک لب زد:واقنییییی؟!!!*ذوق و کیوت سگی*
هوپی:آره فندق کوشولو*لبخند*
*تلفن هوپی زنگ میخوره-بعد تلفن*
هوپی:خب پروانه من کار دارم تو رو میبرم پیشه....
*۱ ساعت بعد*
+:ارح دیگه اینم از زندگی من...اصن خیلی دردناک و غمگینه.....
پیشی:یااااا...تو حق نداری درباره زندگیت این حرفو بزنی توله....
+:شوگااا هیونگ...آخه...
ک با شنیدن صدایه ملودی ای ک یونگی از زدن گلاویه هایه پیانو ایجاد کرد، ساکت شد و ب اون نغمه گوش کرد....
*20 مین بعد*
"پیشی:میس ات....همه ما ...
نیاز به شنیدن حرفای قشنگ داریم
پس بیا خوبی های هم رو بیان کنیم
به هم بگیم که؛
چه قدر دوست داشتنی هستی،
چه قدر جذاب و دلنشین هستی،
چه قدر حس خوبی کنارت دارم،
چه قدر...
گاهی ی حرف قشنگ،
میتونه روز ی نفر رو بسازه،
گاهی یک کلام محبت آمیز،
میتونه حس ی نفر به خودش
و زندگیش رو برای همیشه تغییر بده،
پس با هم مهربون تر باشیم و اون
حسی ک همه لازم داریم رو به هم بدیم...اوکی فندق؟ تو هم شاد باش ارمی،مهم نیس اهل کجایی,همیشه شاد باش لبخند بزن شکلات،با لبخند و شادی انرژی میگیری تا تلاش کنی و با تلاش ب هدفات و ارزوهات میرسی،مثل من،منم با اون همه درد رنج،ب اینجا رسبدم و شدم "مین یونگی"...قوی بمون شکلات،اوکی؟"
+:یونگیاااا....باشه....حق با توعه...
*یونگی بغلش کرد*
part ⁷
******
جئون:آهههه...بزار فک کنم...
*هوپی میاد الان*
هوپی:خب...ات...بیا بریم سالن دنس.....
+:باشههه...جونگ کوکا خدافظ!!*فارسی میگه*
جئون:چی گفتیالان فهش دادی!؟
+:ن بابا گفتم خدافض*دوباره حرفاشون همه کره ای هس*
جئون:اوک...ولی وای ب حالت اگه فهش داده باشی،میزنم گوگل،اگه فهش بود ب ۷ روش جئون جونگ کوکی پارت میکنم!؟*منحرف نشین ی وقت؟!*
+:باشهههه*داره میره سمت در*
*بیرون باشگاه*
هوپی:خب خانم ات ماشینم اونجاس*هوپی ماسک زده و ب جلو اشاره میکنه*
+:دیدم...
*تو ماشین تو راه سالن دنس*
+:هوسوکاااا....تو سرباز...*سرش گیج رفت*
هوپی:هی ات خوبیییی؟*نگرون*
+:آه...ارح خوبم...داشتم درباره چی میگفت...
هوپی:رسیدیم...
+:ب همین زودیییی؟؟؟
هوپی: نح فرزندم میخام برات ابمیوه...*با خنده*
+:هوسوکا دستت طلا ولی نمیخام امروز جیمین هیونگ ۳ تا بستنی ب خوردم داد مریض میشم ب کنسرت نمیرسمممم....
هوپی:باشههه....
*رسیدن ب سالن دنس-داخل سالن-کسی غیر این دو تا نیس تو سالن،اوک؟*
هوپی:خب...میس ات چ دنسی رو بریم؟؟؟؟
+:آم....بزا فک کنم...هوسوکا با تو هر کاری کردن قشنگههه....خودت انتخاب کن دیگه؟!...
هوپی:اما من دوس دارم ب میل تو دنس بریم...پس تو بگو مادمازل؟!
+:خب...دنسه(هر دنسی ک خودتون دوس دارین) رو بریم....
هوپی:باشه...
+:هورااا*خر ذوق*
*بعد رفتن دنس هایه مختلف-۳ ساعت بعد*
هوپی:اوففف...ات واقن کارت عالیههه...حتمن دنسر،یا آیدل شو....
ات ک دراز کشیده بود با ذوق پاشد و رو ب هوسوک لب زد:واقنییییی؟!!!*ذوق و کیوت سگی*
هوپی:آره فندق کوشولو*لبخند*
*تلفن هوپی زنگ میخوره-بعد تلفن*
هوپی:خب پروانه من کار دارم تو رو میبرم پیشه....
*۱ ساعت بعد*
+:ارح دیگه اینم از زندگی من...اصن خیلی دردناک و غمگینه.....
پیشی:یااااا...تو حق نداری درباره زندگیت این حرفو بزنی توله....
+:شوگااا هیونگ...آخه...
ک با شنیدن صدایه ملودی ای ک یونگی از زدن گلاویه هایه پیانو ایجاد کرد، ساکت شد و ب اون نغمه گوش کرد....
*20 مین بعد*
"پیشی:میس ات....همه ما ...
نیاز به شنیدن حرفای قشنگ داریم
پس بیا خوبی های هم رو بیان کنیم
به هم بگیم که؛
چه قدر دوست داشتنی هستی،
چه قدر جذاب و دلنشین هستی،
چه قدر حس خوبی کنارت دارم،
چه قدر...
گاهی ی حرف قشنگ،
میتونه روز ی نفر رو بسازه،
گاهی یک کلام محبت آمیز،
میتونه حس ی نفر به خودش
و زندگیش رو برای همیشه تغییر بده،
پس با هم مهربون تر باشیم و اون
حسی ک همه لازم داریم رو به هم بدیم...اوکی فندق؟ تو هم شاد باش ارمی،مهم نیس اهل کجایی,همیشه شاد باش لبخند بزن شکلات،با لبخند و شادی انرژی میگیری تا تلاش کنی و با تلاش ب هدفات و ارزوهات میرسی،مثل من،منم با اون همه درد رنج،ب اینجا رسبدم و شدم "مین یونگی"...قوی بمون شکلات،اوکی؟"
+:یونگیاااا....باشه....حق با توعه...
*یونگی بغلش کرد*
۲۹.۵k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.