سفیران سلامت پارت ۵۲
عاااااااا افرین قهرمان من خب حالا بیا ادامه غذاتو بخور
هیون:مرسی خاله خیلی خوشمزه شده بود من سیر شدم
خواهش میکنم نوش جونت
لیسا:مامانی حالا برو ظرفت رو بزار داخل ظرف شویی
هیون:باش مامان
هیون:مامان مامان (مثلا از داخل اشپز خونه داد میزد)
لیسا:جونم مامانی
هیون:مامان هرکاری میکنم این در ظرف شویی باز نمیشه میای باز کنی
کوک:دارم میام دخترم
#سه ساعت بعد
مثلا الان ساعت ۱ شبه
لیسا مطمعنین میخواد هیان رو بدین بقل من بیارم
لیسا:نه بابا یکیشون رو من میارم یکیش هم کوک (مثلا بچه ها خواب بودن)
هیان:مامان من میخوام پیش خاله جیسو بخوابم
لیسا:نمیشه پسرم تو نمیتونی شبا بدون من بخوابی
هیان:مامان تروخدا التماست میکنم قول میدم از این به بعد اتاقمون رو خودم تمیز کنم
کوک:نه دیگه بابایی درست نیست بیا خونه فردا که بیدار شدی برو
جین:خب فسقل خان میخواد بمونه بزارین بمونه
کوک:شبا یهو گریه میکنه بعد اون جوری مزاحم شما میشه
جین:نهایتا بهانه شمارو گرفت خونتون روبه رو ما هست مبارکش
کوک:هیان پسرم دوست داری بمونی؟
هیان:اره بابا تروخدا بزار بمونم
کوک:اما پسر خوبی باشیا
هیان:قول میدم
کوک:باش پس بمون
#یک ساعت بعد
هیون:مرسی خاله خیلی خوشمزه شده بود من سیر شدم
خواهش میکنم نوش جونت
لیسا:مامانی حالا برو ظرفت رو بزار داخل ظرف شویی
هیون:باش مامان
هیون:مامان مامان (مثلا از داخل اشپز خونه داد میزد)
لیسا:جونم مامانی
هیون:مامان هرکاری میکنم این در ظرف شویی باز نمیشه میای باز کنی
کوک:دارم میام دخترم
#سه ساعت بعد
مثلا الان ساعت ۱ شبه
لیسا مطمعنین میخواد هیان رو بدین بقل من بیارم
لیسا:نه بابا یکیشون رو من میارم یکیش هم کوک (مثلا بچه ها خواب بودن)
هیان:مامان من میخوام پیش خاله جیسو بخوابم
لیسا:نمیشه پسرم تو نمیتونی شبا بدون من بخوابی
هیان:مامان تروخدا التماست میکنم قول میدم از این به بعد اتاقمون رو خودم تمیز کنم
کوک:نه دیگه بابایی درست نیست بیا خونه فردا که بیدار شدی برو
جین:خب فسقل خان میخواد بمونه بزارین بمونه
کوک:شبا یهو گریه میکنه بعد اون جوری مزاحم شما میشه
جین:نهایتا بهانه شمارو گرفت خونتون روبه رو ما هست مبارکش
کوک:هیان پسرم دوست داری بمونی؟
هیان:اره بابا تروخدا بزار بمونم
کوک:اما پسر خوبی باشیا
هیان:قول میدم
کوک:باش پس بمون
#یک ساعت بعد
۱۰.۹k
۲۲ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.