part:18
part:18
+نایو یادت باشه بهت چی گفتم در موردجنگکوک
نایو:باشه
+خوب من برم دیگ خدافظ
نایو:خدافظ
+رفتم سوار ماشین شدم چند دیقه ای نگذشته بود که سوار شدم که حالم بهم خورد داشتم بالامیوردم سریع ب راننده گفتم
+ببخشید میشه منو به بیمارستان برسونین حالم خوب نیس
راننده:بله خانم
(۱۰مین بعد رسیدم سریع رفتم پیش دکتر همچیو بهش گفتم که گفت)
دکتر:بهتون تبریک میگم
+ب..برا..چی(باتعجب)
دکتر:شماباردارین(بالبخند)
+من..بار..دارم
دکتر:بله
از ی لحاظ خشحال بودم از ی لحاظ ناراحت نمیدونم چم شدع بود
دکتر:این دارو هارو بخورید برا سلامتی هردوتون خوبه
+اها ...بله خیلی ممنون
ازبیمارستان اومدم بیرون و به سمت خونه رفتم داشتم باخودم فک میکردم
یعنی ته خوشحال میشه
بهتر دوهفته بعدکه مهمونی میگیرم بهش بگم که سوپرایز شه
رسیدم خونه دیگ شب شدع بودم
رفتم دیدم ته رو کاناپه نشسته
+سلام من اومدم
_کدوم گوری بودی (باعصبانیت)
+بهت گفتم میرم با نایو بیرون دیگ
_که با نایو رفتی بیرون
+باعصبانیت اومد سمتم عقب عقب میرفتم که خوردم به دیوار
+ته بخدا با نایو و هانی بیرون بودم(باترس)
_هه هرزگی میکنی؟؟ عوضی من این همه دوست دارم انوقت ت پسر دیگه ای رو میبوسی
+مممن کی پسر دیگه ای روبوسیدم؟(باتعجب و ترس)
_الان بهت نشون میدم
+دستم و گرفت بردم زیرزمین و ی شلاق برداشت و اومد سمتم
+ته بخدا من کسی رو نبوسیدم چرا نمیفهمی(باگریه و داد)
_هی عوضی هرزه سرمن دادنزن
+شروع کرد به زدنم پاهامو جمع کردم جلو شکمم که به شکمم نخورع
+انقد محکم میزد که تمام بدنم خونی شدع بود
+ته...بس ...ک..ن...مگ...بهم...قول...ندادی
که ...نمیزنیم(باگریه)
_چرا بهت قول دادم ولی نگفتم بری هرزگی کنی
+ته..ترو ...خدا...بس...کن..دلم..نمی..خاد
از..دستش...بدم(منظورش بچه تو شکمشه)
_کی رو هاااا(باداد)
+ازم با داد پرسید کی رو میگم که جلو چشمام سیاهی رفت و بیهوش شدم
_دیدم که بیهوش شدع براید بغلش کردم و بردمش رو تخت گذاشتمش و از اتاق بیرون اومدم
(و.یو ات)
چشمامو باز کردم درد شدیدی کل تنمو گرفته بود دستمو گذاشتم رو شکمم
یعنی حالش خوبه باید برم دکتر و ازش بپرسم نمیتونستم از دستش بدم
باهزار بدبختی اماده شدمو رفتم پایین ته رو کاناپه نشسته بود منودید
_کجا میری(باعصبانیت)
+دارم میرم دکتر
_نمیخاد بری اونقد بد نزدمت که بخای بری دکتر
+باید برم
_دارم میگم نمیخاد بری
+اشکام سرازیرشدن و بی اهمیت بهش رفتم سمت در
_مگه با تو نیستم(باداد)
+ته بهم گفتی که اگ بخای بری میزارم بری پس بزار برم
_اون مال اون موقع بود الان نمیتونی هیجا بری فهمیدی(باعصبانیت)
+ازت متنفرم مرتیکه آشغاللل ....تو حتی نذاشتی بهت توضیح بدم که اون منم یانه(باگریه)
_دیگ توضیح از این بیشتر(باداد)
+از کجا انقد متمعنی که منم هااا
ادامش تو. کامنته
+نایو یادت باشه بهت چی گفتم در موردجنگکوک
نایو:باشه
+خوب من برم دیگ خدافظ
نایو:خدافظ
+رفتم سوار ماشین شدم چند دیقه ای نگذشته بود که سوار شدم که حالم بهم خورد داشتم بالامیوردم سریع ب راننده گفتم
+ببخشید میشه منو به بیمارستان برسونین حالم خوب نیس
راننده:بله خانم
(۱۰مین بعد رسیدم سریع رفتم پیش دکتر همچیو بهش گفتم که گفت)
دکتر:بهتون تبریک میگم
+ب..برا..چی(باتعجب)
دکتر:شماباردارین(بالبخند)
+من..بار..دارم
دکتر:بله
از ی لحاظ خشحال بودم از ی لحاظ ناراحت نمیدونم چم شدع بود
دکتر:این دارو هارو بخورید برا سلامتی هردوتون خوبه
+اها ...بله خیلی ممنون
ازبیمارستان اومدم بیرون و به سمت خونه رفتم داشتم باخودم فک میکردم
یعنی ته خوشحال میشه
بهتر دوهفته بعدکه مهمونی میگیرم بهش بگم که سوپرایز شه
رسیدم خونه دیگ شب شدع بودم
رفتم دیدم ته رو کاناپه نشسته
+سلام من اومدم
_کدوم گوری بودی (باعصبانیت)
+بهت گفتم میرم با نایو بیرون دیگ
_که با نایو رفتی بیرون
+باعصبانیت اومد سمتم عقب عقب میرفتم که خوردم به دیوار
+ته بخدا با نایو و هانی بیرون بودم(باترس)
_هه هرزگی میکنی؟؟ عوضی من این همه دوست دارم انوقت ت پسر دیگه ای رو میبوسی
+مممن کی پسر دیگه ای روبوسیدم؟(باتعجب و ترس)
_الان بهت نشون میدم
+دستم و گرفت بردم زیرزمین و ی شلاق برداشت و اومد سمتم
+ته بخدا من کسی رو نبوسیدم چرا نمیفهمی(باگریه و داد)
_هی عوضی هرزه سرمن دادنزن
+شروع کرد به زدنم پاهامو جمع کردم جلو شکمم که به شکمم نخورع
+انقد محکم میزد که تمام بدنم خونی شدع بود
+ته...بس ...ک..ن...مگ...بهم...قول...ندادی
که ...نمیزنیم(باگریه)
_چرا بهت قول دادم ولی نگفتم بری هرزگی کنی
+ته..ترو ...خدا...بس...کن..دلم..نمی..خاد
از..دستش...بدم(منظورش بچه تو شکمشه)
_کی رو هاااا(باداد)
+ازم با داد پرسید کی رو میگم که جلو چشمام سیاهی رفت و بیهوش شدم
_دیدم که بیهوش شدع براید بغلش کردم و بردمش رو تخت گذاشتمش و از اتاق بیرون اومدم
(و.یو ات)
چشمامو باز کردم درد شدیدی کل تنمو گرفته بود دستمو گذاشتم رو شکمم
یعنی حالش خوبه باید برم دکتر و ازش بپرسم نمیتونستم از دستش بدم
باهزار بدبختی اماده شدمو رفتم پایین ته رو کاناپه نشسته بود منودید
_کجا میری(باعصبانیت)
+دارم میرم دکتر
_نمیخاد بری اونقد بد نزدمت که بخای بری دکتر
+باید برم
_دارم میگم نمیخاد بری
+اشکام سرازیرشدن و بی اهمیت بهش رفتم سمت در
_مگه با تو نیستم(باداد)
+ته بهم گفتی که اگ بخای بری میزارم بری پس بزار برم
_اون مال اون موقع بود الان نمیتونی هیجا بری فهمیدی(باعصبانیت)
+ازت متنفرم مرتیکه آشغاللل ....تو حتی نذاشتی بهت توضیح بدم که اون منم یانه(باگریه)
_دیگ توضیح از این بیشتر(باداد)
+از کجا انقد متمعنی که منم هااا
ادامش تو. کامنته
۵.۷k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.