پارت ۴
پارت ۴
#ارن
وقتی داشتیم میرفتیم به اتاق فرمانده اروین میکاسا گفت
_تو چجوری از بیمارستان اومدی بیرون
_بعدا میفهمی
_منظورت چیه
_منظورم واضحه
_بگو دیگه
_اگه بخوام بگم اینجا نمیتونم
_پس کجا میتونی بگی رفتیم بیرون
وقتی رسیدیم به اتاق فرمانده بقیه بچه ها هم بودن
جان ارمین آنی لیوای حتی پترا هم بود
فرمانده داشت میگفت که ژاپن از ما درخواست کرده که بهترین نیروهامونو براش بفرستیم و من شما رو میفرستم اونجا
جان گفت: اونوقت جا هم میدن
_این کارت های اقامتتونه
فرمانده بهمون سه تا کارت داد و گفت: فعلا میرید توی یه هتل تا وقتی که جاتون حاضر بشه
ته دلم حس خوبی نداشتم انگار میکاسا هم فهمیده بود چون پرسید: چیزی شده
_نه
_ ولی از قیافت معلومه یه چیزی شده
_زیاد به این موضوع حس خوبی ندارم
_همم خب به چیش
_به اینکه چرا یهو کشور پیشرفته ای مثل ژاپن از ما درخواست نیروی کمکی کرده
#ارن
وقتی داشتیم میرفتیم به اتاق فرمانده اروین میکاسا گفت
_تو چجوری از بیمارستان اومدی بیرون
_بعدا میفهمی
_منظورت چیه
_منظورم واضحه
_بگو دیگه
_اگه بخوام بگم اینجا نمیتونم
_پس کجا میتونی بگی رفتیم بیرون
وقتی رسیدیم به اتاق فرمانده بقیه بچه ها هم بودن
جان ارمین آنی لیوای حتی پترا هم بود
فرمانده داشت میگفت که ژاپن از ما درخواست کرده که بهترین نیروهامونو براش بفرستیم و من شما رو میفرستم اونجا
جان گفت: اونوقت جا هم میدن
_این کارت های اقامتتونه
فرمانده بهمون سه تا کارت داد و گفت: فعلا میرید توی یه هتل تا وقتی که جاتون حاضر بشه
ته دلم حس خوبی نداشتم انگار میکاسا هم فهمیده بود چون پرسید: چیزی شده
_نه
_ ولی از قیافت معلومه یه چیزی شده
_زیاد به این موضوع حس خوبی ندارم
_همم خب به چیش
_به اینکه چرا یهو کشور پیشرفته ای مثل ژاپن از ما درخواست نیروی کمکی کرده
۷.۰k
۰۶ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.