AFTER HOURS
AFTER HOURS
PART 2
قبول شدی!
و بالا ترین نمره مدرسه!
مدیر=تو قطعا عالی ای دختر
ا/ت=م.من؟
مدیر=معلومه تو...مطمئنم میتوننی موفق بشی...فردا بیا سره کلاس
انقد خوشحال بودی که هیچی نفهمیدی و فقط تا خونه دوییدی تا خونه بارون میومد و سر خوردی و افتادی پات خیلی بد زخم شده بود
ولی با این حساب پاشدی و رفتی تا خونه و این خبر و به مامان و بابات دادی و اونا هم ذوق زده شدن
مامانت=دختره باهوشه منو ببین...قربونش برم
بابات=افرین افرین...امروز کله فامیل میان برو لباسات و عوض کن...پات چیشده؟
ا/ت=انقد ذوق کردم سر خوردم افتادم😂
مامانت=بدو بدو برو لباسات و بپوش
رفتی تو اتاقت با صحنه ای که دیدی جیغ زدی
ا/ت=مامانییییییییییی!...
یه توله سگ تو اتاقت بود
زود بغلش کردی و یه عالمه بوسش کردی
لباسات و پوشیدی و با سگت اومدی پایین
بابات=دوسش داری؟؟
ا/ت=عاشقشم!
مامانت=میدونستیم چون تکی یه کوچولو کمکت میکنه که تنها نباشی...
ا/ت=آ🥺مرسی...😍
همه فامیل اومدنو خیلی خوشحال بودن نوه اول تونسته بهترین دانشگاهه سئول قبول شه
داییت=میگن حلال زاده به داییش میره حقه ها😏
خالت=تو مخ داری یا گردوی پوچ تو سرت؟
داییت=نه تو خوبی حتما😐
خالت=بله😑
زنگ در خورد دختر خاله 8 سالت در و باز کرد
دخترخالت=ا/ت با تو کار دارن
ا/ت=کیه؟
دختر خالت=نگفتی رل زدی😉
ا/ت=?😐
همه=😐
دختر خالت=خو چیه😐
پسر عمت=میگن دهه نودیا چصخلن ولی نه در این حد
پسر عمت که 18 سالشه
رفتی دمه در و کوک و دیدی
ا/ت=ها؟...تو؟...خونمون و از کجا پیدا کردی؟
کوک=خیلی ضایعه ای...خیره سرت بابات یه کارگردانه معروفه...رو اون حساب
ا/ت=اها...حالا...بله کاری داشتی
کوک=دفتره فیزیکت و یادت رفته بود
ا/ت=دسته تو بوددد؟...کیفم و دل و رودش و ریختم بیرون میگم چرا نیس فاخ
کوک=حالا پیداش کردی دیکه بگیرش
کتاب و گرفتی
ا/ت=مرسی...چرا انقد باهام سردی؟
کوک=دلیلی ندارم...
ا/ت=باش پس باــ
یهو یکی از بچه های فامیل در و باز میکنن و میخورن به تو تو میوفتی رو کوک و لباتون میخوره بهم
ولی تو زود پا میشی و از خجالت میری تو و در و محم میبندی
kook is loading
کوک خجالت کشیده و خوشش اومد و لباش و لیس زد
PART 2
قبول شدی!
و بالا ترین نمره مدرسه!
مدیر=تو قطعا عالی ای دختر
ا/ت=م.من؟
مدیر=معلومه تو...مطمئنم میتوننی موفق بشی...فردا بیا سره کلاس
انقد خوشحال بودی که هیچی نفهمیدی و فقط تا خونه دوییدی تا خونه بارون میومد و سر خوردی و افتادی پات خیلی بد زخم شده بود
ولی با این حساب پاشدی و رفتی تا خونه و این خبر و به مامان و بابات دادی و اونا هم ذوق زده شدن
مامانت=دختره باهوشه منو ببین...قربونش برم
بابات=افرین افرین...امروز کله فامیل میان برو لباسات و عوض کن...پات چیشده؟
ا/ت=انقد ذوق کردم سر خوردم افتادم😂
مامانت=بدو بدو برو لباسات و بپوش
رفتی تو اتاقت با صحنه ای که دیدی جیغ زدی
ا/ت=مامانییییییییییی!...
یه توله سگ تو اتاقت بود
زود بغلش کردی و یه عالمه بوسش کردی
لباسات و پوشیدی و با سگت اومدی پایین
بابات=دوسش داری؟؟
ا/ت=عاشقشم!
مامانت=میدونستیم چون تکی یه کوچولو کمکت میکنه که تنها نباشی...
ا/ت=آ🥺مرسی...😍
همه فامیل اومدنو خیلی خوشحال بودن نوه اول تونسته بهترین دانشگاهه سئول قبول شه
داییت=میگن حلال زاده به داییش میره حقه ها😏
خالت=تو مخ داری یا گردوی پوچ تو سرت؟
داییت=نه تو خوبی حتما😐
خالت=بله😑
زنگ در خورد دختر خاله 8 سالت در و باز کرد
دخترخالت=ا/ت با تو کار دارن
ا/ت=کیه؟
دختر خالت=نگفتی رل زدی😉
ا/ت=?😐
همه=😐
دختر خالت=خو چیه😐
پسر عمت=میگن دهه نودیا چصخلن ولی نه در این حد
پسر عمت که 18 سالشه
رفتی دمه در و کوک و دیدی
ا/ت=ها؟...تو؟...خونمون و از کجا پیدا کردی؟
کوک=خیلی ضایعه ای...خیره سرت بابات یه کارگردانه معروفه...رو اون حساب
ا/ت=اها...حالا...بله کاری داشتی
کوک=دفتره فیزیکت و یادت رفته بود
ا/ت=دسته تو بوددد؟...کیفم و دل و رودش و ریختم بیرون میگم چرا نیس فاخ
کوک=حالا پیداش کردی دیکه بگیرش
کتاب و گرفتی
ا/ت=مرسی...چرا انقد باهام سردی؟
کوک=دلیلی ندارم...
ا/ت=باش پس باــ
یهو یکی از بچه های فامیل در و باز میکنن و میخورن به تو تو میوفتی رو کوک و لباتون میخوره بهم
ولی تو زود پا میشی و از خجالت میری تو و در و محم میبندی
kook is loading
کوک خجالت کشیده و خوشش اومد و لباش و لیس زد
۳۶.۴k
۰۸ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.