وانشات🖇 نامجون🐨 پارت۳🌌
و جین وار*دم کرد که جیغ زدم و تلمبه های وحشتناکییی میزد
که بعد ۱ ساعت کشید بیرون
و نشستن جلوم و گفتن سا*ک بز*ن
و منم مجبور بودم از ته دل از مادر پدرم معذرت خواهی کردم و دوتاشونو کر*د*م تو ده*نم
و بعد بغلم خوابشون برد که بیدارشون کردم پتو رو کشیدم رو خودم چون لباس تنم نبود
بیدار شدن گفتن بله بیبی گفتم
من=میشه بریم حموم
جین =اوو خانم اولین باره داره ادم بشو میشه
نامجون =این خوبه که دیگه میتونیم راحت کناز هم زندگی کنیم
من=اگه من باهاتون ازدواج کنم دیگه بچمون بگه چرا بقیه ۱ بابا دارن اما من دوتا بابا دارم
نامجون=بزرگ تر شد قضیه رو بهش میگیم
جین =اره نامجون زدی حرف درست
من=حالا اگه میخواین من باهاتون ازدواج کنم میزارین خودم تنهای برم حموم
جین =چرا که نه)
نامجون=بعد لباس قشنگاتو بپوش میریم بازار واست چیز میزای کیوت بخرم
جین =اره
من =کیوت شدم و لبخندی که چشمامو قایم میکنه زدم به جین گفتم میشه حوله ای منو کمدم بدی
جین رفتم و حولمو بهم داد
من تو حموم کولی گریه کردم گریه خفگی
.
و با خودم گفتم ا/ت چیزیه که شده
اومدم بیرون رفتم لباسه شرتک جین پوشیدم
و نیم تنه یه کاپشن بلند
رتم توحال
من=چطور شدم (با داد)
جین=معرکه شدی
نامجون=زیبا نه چندان کیوت
من=خجالتم ندید
رفتیم سوار ماشین شدیم و به سمت پاساژ
کولی خرید کردیم لباس تا...........دسبندو ......چیز میزای دیگه
اومدیم خونه ای نامجین که خیلی بزرگ بود قصر بود
و دهنم باز بود که جین دهنمو بست
😂
و اتاق ۳نفره رو به نشون دادن که توش میخوابیم و اتاق س*ک*س هم نشون دادن
و
بقیش فراد خسته شدم دیگه نمیکشم 🖇🌌
که بعد ۱ ساعت کشید بیرون
و نشستن جلوم و گفتن سا*ک بز*ن
و منم مجبور بودم از ته دل از مادر پدرم معذرت خواهی کردم و دوتاشونو کر*د*م تو ده*نم
و بعد بغلم خوابشون برد که بیدارشون کردم پتو رو کشیدم رو خودم چون لباس تنم نبود
بیدار شدن گفتن بله بیبی گفتم
من=میشه بریم حموم
جین =اوو خانم اولین باره داره ادم بشو میشه
نامجون =این خوبه که دیگه میتونیم راحت کناز هم زندگی کنیم
من=اگه من باهاتون ازدواج کنم دیگه بچمون بگه چرا بقیه ۱ بابا دارن اما من دوتا بابا دارم
نامجون=بزرگ تر شد قضیه رو بهش میگیم
جین =اره نامجون زدی حرف درست
من=حالا اگه میخواین من باهاتون ازدواج کنم میزارین خودم تنهای برم حموم
جین =چرا که نه)
نامجون=بعد لباس قشنگاتو بپوش میریم بازار واست چیز میزای کیوت بخرم
جین =اره
من =کیوت شدم و لبخندی که چشمامو قایم میکنه زدم به جین گفتم میشه حوله ای منو کمدم بدی
جین رفتم و حولمو بهم داد
من تو حموم کولی گریه کردم گریه خفگی
.
و با خودم گفتم ا/ت چیزیه که شده
اومدم بیرون رفتم لباسه شرتک جین پوشیدم
و نیم تنه یه کاپشن بلند
رتم توحال
من=چطور شدم (با داد)
جین=معرکه شدی
نامجون=زیبا نه چندان کیوت
من=خجالتم ندید
رفتیم سوار ماشین شدیم و به سمت پاساژ
کولی خرید کردیم لباس تا...........دسبندو ......چیز میزای دیگه
اومدیم خونه ای نامجین که خیلی بزرگ بود قصر بود
و دهنم باز بود که جین دهنمو بست
😂
و اتاق ۳نفره رو به نشون دادن که توش میخوابیم و اتاق س*ک*س هم نشون دادن
و
بقیش فراد خسته شدم دیگه نمیکشم 🖇🌌
۸.۵k
۱۸ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.