☆چند پارتی؟☆
☆چند پارتی؟☆
{P2}
دروغ چرا گیج شده بودی
ا/ت: اممم باشه ، تو اول شروع میکنی یا من؟
ته : امممم تو ؟
ا/ت: باشه ، من جانگ ا/ت م عاشق شغلم هستم و تنها زندگی میکنم ،کافیه یا بازم بگم؟
ته : خوبه ، بزار من ازت سوال بپرسم
ا/ت : باشه بپرس
ته : دوست پسر داری؟
ا/ت : "خندیدی" چرا میخوای اینا رو بدونی؟
پاهاش رو روی پاهاش انداخت توی چشات نگاه کرد و گفت
ته : شاید چون میخوام بشناسمت یا حتی کشفت کنم
لبخندت کم رنگ شد
ته : چشات زیادی خوش رنگه "لبخند"
حالا بلخندت به کل حذف شد ،نگاهت رو ازش گرفتی و برگه ی زیر دستت دادی ، با خودکاری که به دست داشتی توی کاغذت چیز هایی نوشتی و گفتی
ا/ت : خب ، نوبت من تموم شد ، تو از خودت بگو
ته : قبوله بپرس
ا/ت : خوانواده ات ، چرا کشتیشون ؟
ته : اولا اونا خوانواده ی من نیستن دومن ، میشه یه کم جلو تر بیای؟
از حرفش تعجب کردی و از پشت میز بلند شدی و به جلوی میزت تکیه دادی
ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
{P2}
دروغ چرا گیج شده بودی
ا/ت: اممم باشه ، تو اول شروع میکنی یا من؟
ته : امممم تو ؟
ا/ت: باشه ، من جانگ ا/ت م عاشق شغلم هستم و تنها زندگی میکنم ،کافیه یا بازم بگم؟
ته : خوبه ، بزار من ازت سوال بپرسم
ا/ت : باشه بپرس
ته : دوست پسر داری؟
ا/ت : "خندیدی" چرا میخوای اینا رو بدونی؟
پاهاش رو روی پاهاش انداخت توی چشات نگاه کرد و گفت
ته : شاید چون میخوام بشناسمت یا حتی کشفت کنم
لبخندت کم رنگ شد
ته : چشات زیادی خوش رنگه "لبخند"
حالا بلخندت به کل حذف شد ،نگاهت رو ازش گرفتی و برگه ی زیر دستت دادی ، با خودکاری که به دست داشتی توی کاغذت چیز هایی نوشتی و گفتی
ا/ت : خب ، نوبت من تموم شد ، تو از خودت بگو
ته : قبوله بپرس
ا/ت : خوانواده ات ، چرا کشتیشون ؟
ته : اولا اونا خوانواده ی من نیستن دومن ، میشه یه کم جلو تر بیای؟
از حرفش تعجب کردی و از پشت میز بلند شدی و به جلوی میزت تکیه دادی
ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
۱۹.۰k
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.