ا.ت ویو
ا.ت ویو
بعد از رفتن پدر کوک وارد اتاقم شدم سلام رو باز کردم و لباسم رو عوض کردم داروی بیهوشی چاقو دستکش و اسپری فلفل رو دم دست گذاشتم " میفهمین چرا "
گوشیمو از شارژ کشیدم و وارد یوتیوب شدم و مشغول فیلم دیدن شدم
"آلارم ساعت ۳ شب"
" اتاق آ.ت "
دستکش هامو دستم کردم و وسایلمو تو جیبم گذاشتم و وارد اتاق جئون شدم رو صندلی نشسته بود و مینوشید " شراب"
ا.ت : جئون
جئون : چرا اینجایی
ا.ت : میفهمی
و بلافاصله سرنگ رو تو گردنش زدم
" ساعت ۳ بعد از ظهر "
" زیرزمین عمارت ا.ت "
جونگ کوک ویو
من اینجا چیکار میکنم
تا یادم اومد چه اتفاقی افتاده عربده ای کشیدم
جئون : لعنتی
ا.ت : عزیزم بیدار شدی
جئون : داری چه غلطی میکنی
ا.ت : کاری نمیکنم فقط دارم ه
به عشقم نگات میکنم
" یه تو ضیح ریزی بدم
ا.ت و جونگ کوک و پسری به اسم یون دوست های صمیمی بودن و یه اکیپ بودن < ۱۶ سالشونه > کوک و یون عاشق ا.ت میشن ولی ا.ت عاشق یون میشه و باهم رل میزنن و بعد یه مدت کوک به ا.ت میگه دوسش داره ولی ا.ت ردش میکنه و کوک مافیا میشه و یون رو میکشه جلوی چشمای ا.ت
ا.ت هم برای قاتل میشه و یه کاری میکنه که کوک ا.ت رو بیاره عمارت خودش و اینجا بود که ا.ت با گریم و مو مصنوعی قیافش رو تغییر میده که یه روزی کوک رو به عمارت خودش بیاره و ا.ت هم میخواد کوک رو بیشتر از قبل عاشق خودش کنه و بهش ضربه بزنه "
کوک : عشق
ویو کوک
اون همون ا.تی بود که عاشقش بودم اون چند روز تو عمارت بود و متوجهش نبودم
درست مثل قبلا رنگ موهاش شرابی بود < میزارم >
بعد از رفتن پدر کوک وارد اتاقم شدم سلام رو باز کردم و لباسم رو عوض کردم داروی بیهوشی چاقو دستکش و اسپری فلفل رو دم دست گذاشتم " میفهمین چرا "
گوشیمو از شارژ کشیدم و وارد یوتیوب شدم و مشغول فیلم دیدن شدم
"آلارم ساعت ۳ شب"
" اتاق آ.ت "
دستکش هامو دستم کردم و وسایلمو تو جیبم گذاشتم و وارد اتاق جئون شدم رو صندلی نشسته بود و مینوشید " شراب"
ا.ت : جئون
جئون : چرا اینجایی
ا.ت : میفهمی
و بلافاصله سرنگ رو تو گردنش زدم
" ساعت ۳ بعد از ظهر "
" زیرزمین عمارت ا.ت "
جونگ کوک ویو
من اینجا چیکار میکنم
تا یادم اومد چه اتفاقی افتاده عربده ای کشیدم
جئون : لعنتی
ا.ت : عزیزم بیدار شدی
جئون : داری چه غلطی میکنی
ا.ت : کاری نمیکنم فقط دارم ه
به عشقم نگات میکنم
" یه تو ضیح ریزی بدم
ا.ت و جونگ کوک و پسری به اسم یون دوست های صمیمی بودن و یه اکیپ بودن < ۱۶ سالشونه > کوک و یون عاشق ا.ت میشن ولی ا.ت عاشق یون میشه و باهم رل میزنن و بعد یه مدت کوک به ا.ت میگه دوسش داره ولی ا.ت ردش میکنه و کوک مافیا میشه و یون رو میکشه جلوی چشمای ا.ت
ا.ت هم برای قاتل میشه و یه کاری میکنه که کوک ا.ت رو بیاره عمارت خودش و اینجا بود که ا.ت با گریم و مو مصنوعی قیافش رو تغییر میده که یه روزی کوک رو به عمارت خودش بیاره و ا.ت هم میخواد کوک رو بیشتر از قبل عاشق خودش کنه و بهش ضربه بزنه "
کوک : عشق
ویو کوک
اون همون ا.تی بود که عاشقش بودم اون چند روز تو عمارت بود و متوجهش نبودم
درست مثل قبلا رنگ موهاش شرابی بود < میزارم >
۱.۰k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.