رمان:) مجنون تر از من:)۳۱
رمان:) مجنون تر از من:)۳۱
دیانا:موهاشو ناز کردم
ارسلان:عشقم
دیانا:جانم
ارسلان:میشه یکم دیگه
دیانا:یکم دیگه چی؟
ارسلان:بکنیم
دیانا:باشه
ارسلان:اروم درازش دادم س.ینه هاشو تو دستم گرفتم و خوردم
دیانا:عاححح ارسلاننننن
ارسلان:هیش
دیانا:برعکسم کرد و ....
بعد ۲ ساعت:
دیانا:آخ ارسلان بستهههه دلمممممم
ارسلان:هیش الان میام
دیانا:ارسلان سریع ازم دراورد ریخت رو تخت
ارسلان؛عاححح مرسی خیلی خوبم بود تو اومدی دیگه؟
دیانا:اره اره
ارسلان:مطمئن باشم؟
دیانا:اوهم
ارسلان:لباسمو تنم کردم
دیانا:خواستم بلند شم نتونستم ارسلان لباسمو تن میکنی ؟
ارسلان:اره عشقم حتما تنش کردم
دیانا:مرسی اومد کنارم دراز کشید
ارسلان:دلشو مالیدم
دیانا:اخخخخ
ارسلان:عشقم خوبی
دیانا:نه خیلی درد دارم
ارسلان:هیش عشقم خوب میشی
خوابیدیم
*فردا صبح*
نیکا:در اتاقشونو زدم
ارسلان:کیهههههههه
نیکا:منم
ارسلان:وایسا
درو باز کردم
ارسلان:سلام جانم؟
نیکا:سلام دیانا خوابه؟
ارسلان:اره خوابه چطور
نیکا:هیچی همینجوری
ارسلان:اوک
دیانا:موهاشو ناز کردم
ارسلان:عشقم
دیانا:جانم
ارسلان:میشه یکم دیگه
دیانا:یکم دیگه چی؟
ارسلان:بکنیم
دیانا:باشه
ارسلان:اروم درازش دادم س.ینه هاشو تو دستم گرفتم و خوردم
دیانا:عاححح ارسلاننننن
ارسلان:هیش
دیانا:برعکسم کرد و ....
بعد ۲ ساعت:
دیانا:آخ ارسلان بستهههه دلمممممم
ارسلان:هیش الان میام
دیانا:ارسلان سریع ازم دراورد ریخت رو تخت
ارسلان؛عاححح مرسی خیلی خوبم بود تو اومدی دیگه؟
دیانا:اره اره
ارسلان:مطمئن باشم؟
دیانا:اوهم
ارسلان:لباسمو تنم کردم
دیانا:خواستم بلند شم نتونستم ارسلان لباسمو تن میکنی ؟
ارسلان:اره عشقم حتما تنش کردم
دیانا:مرسی اومد کنارم دراز کشید
ارسلان:دلشو مالیدم
دیانا:اخخخخ
ارسلان:عشقم خوبی
دیانا:نه خیلی درد دارم
ارسلان:هیش عشقم خوب میشی
خوابیدیم
*فردا صبح*
نیکا:در اتاقشونو زدم
ارسلان:کیهههههههه
نیکا:منم
ارسلان:وایسا
درو باز کردم
ارسلان:سلام جانم؟
نیکا:سلام دیانا خوابه؟
ارسلان:اره خوابه چطور
نیکا:هیچی همینجوری
ارسلان:اوک
۳.۰k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.