پارت یازده
پارت یازده
&جنگ کوک چرا اومدی اینجا؟
+خب راستش بابا پول ارباب رو جور نکرده بود(بغض)
پرش زمانی به ۲ ماه بعد:
تهیونگ ویو:
از وقتی جنگکوک اومده حالم بد شده همش دلم میخواد پیشش باشم من من عاشق اون شدم این امکان نداره نه نه شروع میکنه شکستن وسایل اتاقش
_همش تقصیره تو هستش همش انتقام میگیرم وایسا
و ببین (عربده)
میره پایین
_تو برو اتاقم رو تمیز کن
+چشم
کوک میره بالا رو شروع میکنه به تمیز کردن اتاق اربابش
کوک ویو:
داشتم اتاق ارباب رو تمیز میکردم که یهو درد توی دلم حس کردم وایی نه من توی دوران هئت هستم عیب نداره
کوک دوباره شروع کرد به تمیز کردن اتاق که یهو بیهوش شد
&جنگ کوک چرا اومدی اینجا؟
+خب راستش بابا پول ارباب رو جور نکرده بود(بغض)
پرش زمانی به ۲ ماه بعد:
تهیونگ ویو:
از وقتی جنگکوک اومده حالم بد شده همش دلم میخواد پیشش باشم من من عاشق اون شدم این امکان نداره نه نه شروع میکنه شکستن وسایل اتاقش
_همش تقصیره تو هستش همش انتقام میگیرم وایسا
و ببین (عربده)
میره پایین
_تو برو اتاقم رو تمیز کن
+چشم
کوک میره بالا رو شروع میکنه به تمیز کردن اتاق اربابش
کوک ویو:
داشتم اتاق ارباب رو تمیز میکردم که یهو درد توی دلم حس کردم وایی نه من توی دوران هئت هستم عیب نداره
کوک دوباره شروع کرد به تمیز کردن اتاق که یهو بیهوش شد
۴.۸k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.