A lovely design p3
Part 3
بیگ هیت : اونا خونه ندارن که توش زندگی کنند از استف ها درخواست کردیم که اونا رو نگه دارن ولی کدوم استفی یه خونه که توش بیش از ۸ نفر زندگی کنه داره ؟ اگه داشت که استف نمی شد . خود من هم یه زن و ۳ تا بچه دارم نمیتونم نگهشون دارم .
ا.ت : خب ؟
بیگ هیت : میشه اونا تو خونه شما بمونن ؟ اگه جا ندارید مجبورم خودم نگهشون دارم .
ا.ت : نه اتفاقا من یه عمارت دارم که بیش از ۱۲ تا اتاق داره . چند تا هم خدمتکار هم دادم که میتونن بهشون سرویس بدن ؛ پس نگران اقامتگاه نباشید . فقط بهم اطلاع بدید که کی میان .
بیگ هیت : واوو این که خیلی عالیه ! اگه مشکلی نباشه اونا تا ۲ ساعت دیگه دم منزل شما هستند . میشه لوکیشن رو بدید بهم تا ببینم چقدر راهه ؟
ا.ت : بله همین الان اس ام اس میکنم .
بیگ هیت : ممنون خداحافظ .
( نمونه ی بارز از یک فرد خرشانس ) ا.ت : ادمیننننننن😮💨 (مگه دروغ میگم ؟)
ا.ت : اونا بیان مثل یه خانم متشخص رفتار میکنیا😠گفته باشم (باشه حرص نخور شیرت خشک میشه😂😂) ا.ت : آه😮💨😮💨🤦🏽♀️
(ویو یونگی)
وقتی شنیدم که خونمون خراب شده تقریبا داشتم گریه می کردم چون تمام آهنگام و گیتار و پیانوم تو اتاقم بودن🥺🥺 ولی وقتی شنیدم که قرار شده بریم پیش ا.ت خوشحال شدم ولی هنوز ناراحتم .
یونگی : 😞😞
جیمین : یونگی چرا ناراحتی
یونگی: چون پیانوم تو اتاقم بود و الان هیچی ازش باقی نمونده
جیمین: ناراحت نباش میریم یکی دیگه می خریم
یونگی: بچه ها
اعضا: بله.
یونگی: کراش زدم
تهیونگ : واوووو بالاخره حالا کی هست ؟
یونگی: ا.ت
جیمین: واووو چه انتخاب مناسبی
یونگی: اوهوم
نامجون: میخوای بهش بگی
یونگی : عا عا نه
جین : نگران نباش وقتی ما ۷ تا رو نگه داشته یعنی باید خونه ی بزرگی
باشه. قرار نیست که همش بهش بچسبی.
یونگی: ممنون بچه ها
اعضا : خواهش میکنم
(ویو ا.ت)
تا تلفن رو قطع کردم رفتم به سمت کمدم و یه لباس خیلی گوجگل پوشیدم.
(ویو راوی)
بعد از اینکه ا.ت رو اذیت کردم رفتم و یه لباس خوشگل پوشیدم ؛ چون قراره هم خونه ای جدید داشته باشم و اینکه منم آرمی ام.
(پرش زمانی به اومدن اعضا)
ا.ت: سلام بچه ها😊
نامجون :اوه سلام خانم ا.ت
تهیونگ: هورااااااا چقد. بزرگهههههههه
جین هعییی انگار نه انگار خوابگاه خودمون هم اینقد بزرگ بوده
ا.ت:😄😄
دوباره چون جا نمیشه به کامنتا تشریف ببرید♡♡♡
بیگ هیت : اونا خونه ندارن که توش زندگی کنند از استف ها درخواست کردیم که اونا رو نگه دارن ولی کدوم استفی یه خونه که توش بیش از ۸ نفر زندگی کنه داره ؟ اگه داشت که استف نمی شد . خود من هم یه زن و ۳ تا بچه دارم نمیتونم نگهشون دارم .
ا.ت : خب ؟
بیگ هیت : میشه اونا تو خونه شما بمونن ؟ اگه جا ندارید مجبورم خودم نگهشون دارم .
ا.ت : نه اتفاقا من یه عمارت دارم که بیش از ۱۲ تا اتاق داره . چند تا هم خدمتکار هم دادم که میتونن بهشون سرویس بدن ؛ پس نگران اقامتگاه نباشید . فقط بهم اطلاع بدید که کی میان .
بیگ هیت : واوو این که خیلی عالیه ! اگه مشکلی نباشه اونا تا ۲ ساعت دیگه دم منزل شما هستند . میشه لوکیشن رو بدید بهم تا ببینم چقدر راهه ؟
ا.ت : بله همین الان اس ام اس میکنم .
بیگ هیت : ممنون خداحافظ .
( نمونه ی بارز از یک فرد خرشانس ) ا.ت : ادمیننننننن😮💨 (مگه دروغ میگم ؟)
ا.ت : اونا بیان مثل یه خانم متشخص رفتار میکنیا😠گفته باشم (باشه حرص نخور شیرت خشک میشه😂😂) ا.ت : آه😮💨😮💨🤦🏽♀️
(ویو یونگی)
وقتی شنیدم که خونمون خراب شده تقریبا داشتم گریه می کردم چون تمام آهنگام و گیتار و پیانوم تو اتاقم بودن🥺🥺 ولی وقتی شنیدم که قرار شده بریم پیش ا.ت خوشحال شدم ولی هنوز ناراحتم .
یونگی : 😞😞
جیمین : یونگی چرا ناراحتی
یونگی: چون پیانوم تو اتاقم بود و الان هیچی ازش باقی نمونده
جیمین: ناراحت نباش میریم یکی دیگه می خریم
یونگی: بچه ها
اعضا: بله.
یونگی: کراش زدم
تهیونگ : واوووو بالاخره حالا کی هست ؟
یونگی: ا.ت
جیمین: واووو چه انتخاب مناسبی
یونگی: اوهوم
نامجون: میخوای بهش بگی
یونگی : عا عا نه
جین : نگران نباش وقتی ما ۷ تا رو نگه داشته یعنی باید خونه ی بزرگی
باشه. قرار نیست که همش بهش بچسبی.
یونگی: ممنون بچه ها
اعضا : خواهش میکنم
(ویو ا.ت)
تا تلفن رو قطع کردم رفتم به سمت کمدم و یه لباس خیلی گوجگل پوشیدم.
(ویو راوی)
بعد از اینکه ا.ت رو اذیت کردم رفتم و یه لباس خوشگل پوشیدم ؛ چون قراره هم خونه ای جدید داشته باشم و اینکه منم آرمی ام.
(پرش زمانی به اومدن اعضا)
ا.ت: سلام بچه ها😊
نامجون :اوه سلام خانم ا.ت
تهیونگ: هورااااااا چقد. بزرگهههههههه
جین هعییی انگار نه انگار خوابگاه خودمون هم اینقد بزرگ بوده
ا.ت:😄😄
دوباره چون جا نمیشه به کامنتا تشریف ببرید♡♡♡
۷.۵k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.