وقتی ازدواج کردین و جلوی جمع میبوستت p1
#سناریو #استری_کیدز
#لینو: توی یه مهمونی خانوادگی بودین. با اینکه لباست خیلی باز نبود اما زیبایی چهرت،درخشش اکسسوری هات و مدل موهات باعث شده بود نگاه های زیادی روت باشه. لینو به خاطر اینکه به همه بفهمونه تو متعلق به کی هستی خیلی یهویی لباشو روی لبات گذاشت، تو هم از این حرکتش تعجب کردی اما میشه گفت یه جورایی همکاریش کردی و بهش اجازه دادی منظورشو به درستی به بقیه برسونه.
#هان: تو جمع دوستاتون بودین و هان حسابی تحر.یک شده بود و میتونستی اینو از روی حرارت و فشاری که دستاش به رون پات میاورد بفهمی. از اونجایی که توی این مواقع از هرکاری از دستش برمیومد سریع از دوستات خداحافظی کردی و نزاشتی اتفاقی که قبلا جلوی خانودت رخ داده بود جلوی دوستات رخ بده(قبلا جلوی خانوادت به خاطر اینکه تحریک شده بود بوسیده بودت و باعث شده بود مامانت حسابی جوش بیاره) *خلاصه اجازه ندادی جلوی دوستات ببوستت و توی خونه...
#بنگچان: همونطور که با آهنگ ملایم مهمونی در حال رقصیدن بودین با قرار دادن دستاش دور کمرت فاصلتونو کمتر کرد و بوسه کوتاهی
روی لبت گذاشت (×امشب داری زیاده روی میکنی آقای بنگ پوزخندی زد ÷تقصیر خودته...) و بوسه طولانی ای رو در حین رقص شروع کرد. درسته هر دوتاتون توی خلوت خجالتی بودین ولی وقتی همراه هم بودین این خجالت دیگه معنی نداشت...
#چانگبین: تولدت بود و بعد از دادن کادوت بوسیدت. بعد از جدا شدنتون همه کسایی که داشتن از اون صحنه فیلم میگرفتن دست زدن و براتون ذوق کردن، تو هم طبق معمول خجالت کشیدی و سرتو پایین انداختی. چانگبین هم به خاطر واکنش کیوتت لبخندی زد و از چونت گرفت و سرتو بالا آورد.(÷ ما سه ماهه ازدواج کردیم دارلینگ نیاز نیست خجالت بکشی. ×میدونم ولی...من فقط... آه میدونی چقدر رسانه ها قراره پر از ما بشن؟)به خاطر این طرز حرف زدنت خنده آرومی کرد و با اطمینان جوابتو داد (÷مهم نیست چی بگن،مهم اینه همه بدونن که تو برای منی)
#هیونجین: تو اتاق تمرین پسرا نشسته بودی و داشتی دنسشونو نگاه میکردی که یهو هیونجین با صورت خیس از عرقش اومد و جلوت زانو زد.(÷خب بیب*نفس نفس زدن* نظرت چیه؟) همونطور که با حوله عرقشو خشک میکردی جوابشو دادی(×خیلی قشنگ بود مثل همیشه) لبخند صدا داری زد(÷مرسی عشقم ولی...*چشماش خمار شدن و رون پات رو لمس کرد* منظور من یه چیز دیگه بود)*کارش از بوسه گذشته ایشون* چان که از وسطای دنس متوجه حالت هیونجین شده بود،بعد از دیدن اون حرکتش همه رو از اتاق بیرون کرد و تنهاتون گذاشت تا راحت کارتونو بکنین🤲🏻✨️
#لینو: توی یه مهمونی خانوادگی بودین. با اینکه لباست خیلی باز نبود اما زیبایی چهرت،درخشش اکسسوری هات و مدل موهات باعث شده بود نگاه های زیادی روت باشه. لینو به خاطر اینکه به همه بفهمونه تو متعلق به کی هستی خیلی یهویی لباشو روی لبات گذاشت، تو هم از این حرکتش تعجب کردی اما میشه گفت یه جورایی همکاریش کردی و بهش اجازه دادی منظورشو به درستی به بقیه برسونه.
#هان: تو جمع دوستاتون بودین و هان حسابی تحر.یک شده بود و میتونستی اینو از روی حرارت و فشاری که دستاش به رون پات میاورد بفهمی. از اونجایی که توی این مواقع از هرکاری از دستش برمیومد سریع از دوستات خداحافظی کردی و نزاشتی اتفاقی که قبلا جلوی خانودت رخ داده بود جلوی دوستات رخ بده(قبلا جلوی خانوادت به خاطر اینکه تحریک شده بود بوسیده بودت و باعث شده بود مامانت حسابی جوش بیاره) *خلاصه اجازه ندادی جلوی دوستات ببوستت و توی خونه...
#بنگچان: همونطور که با آهنگ ملایم مهمونی در حال رقصیدن بودین با قرار دادن دستاش دور کمرت فاصلتونو کمتر کرد و بوسه کوتاهی
روی لبت گذاشت (×امشب داری زیاده روی میکنی آقای بنگ پوزخندی زد ÷تقصیر خودته...) و بوسه طولانی ای رو در حین رقص شروع کرد. درسته هر دوتاتون توی خلوت خجالتی بودین ولی وقتی همراه هم بودین این خجالت دیگه معنی نداشت...
#چانگبین: تولدت بود و بعد از دادن کادوت بوسیدت. بعد از جدا شدنتون همه کسایی که داشتن از اون صحنه فیلم میگرفتن دست زدن و براتون ذوق کردن، تو هم طبق معمول خجالت کشیدی و سرتو پایین انداختی. چانگبین هم به خاطر واکنش کیوتت لبخندی زد و از چونت گرفت و سرتو بالا آورد.(÷ ما سه ماهه ازدواج کردیم دارلینگ نیاز نیست خجالت بکشی. ×میدونم ولی...من فقط... آه میدونی چقدر رسانه ها قراره پر از ما بشن؟)به خاطر این طرز حرف زدنت خنده آرومی کرد و با اطمینان جوابتو داد (÷مهم نیست چی بگن،مهم اینه همه بدونن که تو برای منی)
#هیونجین: تو اتاق تمرین پسرا نشسته بودی و داشتی دنسشونو نگاه میکردی که یهو هیونجین با صورت خیس از عرقش اومد و جلوت زانو زد.(÷خب بیب*نفس نفس زدن* نظرت چیه؟) همونطور که با حوله عرقشو خشک میکردی جوابشو دادی(×خیلی قشنگ بود مثل همیشه) لبخند صدا داری زد(÷مرسی عشقم ولی...*چشماش خمار شدن و رون پات رو لمس کرد* منظور من یه چیز دیگه بود)*کارش از بوسه گذشته ایشون* چان که از وسطای دنس متوجه حالت هیونجین شده بود،بعد از دیدن اون حرکتش همه رو از اتاق بیرون کرد و تنهاتون گذاشت تا راحت کارتونو بکنین🤲🏻✨️
۳۴.۹k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.